ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مانکنهای کوکی

مانکنهای کوکی
در حال عبور یک زن از پیاده رو
پایش این جا و کله اش ان جا بود
یک شال که از وسط به کل تا شده بود
بر روی کلیپس توری اش پیدا بود
یک کله و یک گردن و یک خرمن گیس
در زیر حریر گنبد ان بالا بود
چشم چپ زن نبود و زیر موها
پنهان شده چون چشم علی بابا بود
چشم بقلی که جور کش هم شده بود
یک تابلوی کوچک پر از معنا بود
با رنگ بنفش دور کاری شده بود
سبز لجنی سایه خور ان جا بود
از بس مژه هاش قیر و گونی شده بود
انگار به زور غمزه سر بالا بود
یک چسب به قاعده ی کف دست شما
بر بینی نقلی طرف پیدا بود
با قالب ورنگ و با مداد و با ژل
چون قلوه ی سرخ تازه ای لبها بود
یک مانتوی سرخ مثل پیراهن شمر
در کل سه وجب که کار یانکی ها بود
وتنگ .که  گر  بجنبیدی   زن
جر خوردگی از چار طرف یک جا بود
ان یک وجب حجاب هم پر ز چروک
چون لنگ کنار دست شوفر ها بود
شلوار مدل تفنگی ادویه رنگ
چون پرچم لشگر مغل بر پا بود
بر روی مچ سفید نی قلیانیش
پا بند عجیب نقره ای .گویا بود
ده نقطه ی سبز .روی ده بوم سفید
بر مشکی صندلش عجب رسوا بود
با ان همه سر صدا و ان تق تق تیز
بین زن و یک پیاده رو دعوا بود
یک عطر عجیب ناشناس گس و ترش
چسبیده به اکسیژن و تا فردا... بود
می رفت ولی در اسمان پرچم او
بر روی کلیپس توری اش پیدا بود.

 
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  علی بابا ، سبزلجنی ، بنفش ، قاعده ، یانکی ها ، عجیب ، شوفرها ، لشگر ، بوم ، اکسیژن ،

موضوعات :  اجتماعی ، طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1393/6/18 در ساعت : 15:3:57   |  تعداد مشاهده این شعر :  708


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 5,916 | بازدید دیروز : 11,527 | بازدید کل : 123,018,809
logo-samandehi