لاله روییده ز نقاشی ی سرخِ کفن اش
یاسمن صف زده در حاشیه ی پیرهن اش
گوئیا دست شفق، چیده هزاران گل سرخ
موبه مو با قلم آینه بر بومِ تن اش
نقطه در نقطه قلمکاری سرنیزه و تیر
طرحی انداخته نو از صفحات بدن اش
زرد را باد درآمیخته با گرده ی سرخ
ناگهان ریخته بر صورت سرو و سمن اش
کربلا پرده ی رازی است پر از نقش و نگار
با همه لاله ی عباسیِ دشت و دمن اش
این چه باغی است کزآن، این همه گل های غریب
یک سحر سرزده از خواب بهار چمن اش
این چه بویی است که برخاسته تا سمت بهشت
آسمان مست درافتاده ز عطر ختن اش
راه را آینه کاری کند از کوفه به شام
جوی خورشید روان است روان از دهن اش
یارب از آن همه خورشید که زینب می دید
ذره ای نیز عطا کن به دو چشمان من اش
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/6/2 در ساعت : 14:36:13
| تعداد مشاهده این شعر :
1116
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.