ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شعر امام رضا از زبان بیمار شفا گرفته

قاب عکس
دکتر نشست و گفت: که امروز بدتری!
پس از خدا بخواه که  طاقت بیاوری
بابا نگاه کرد به بالا و آب شد
مادر سپرد بغض خودش را به روسری
گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایم
اینبار می بریم تو را جای بهتری"
حالم خرابتر شد و بغضم شکاف خورد
چرخید چشم خسته ی من سمت دیگری:
دیوار، قاب عکس... نسیمی وزید و بعد
افتاد روی گونه ی من ناگهان پری
خود را کنار عکس کشیدم کشان کشان
وا کردم از خیال خودم سویتان دری:
من بودم و سکوت و حرم- صحن انقلاب-
تو بودی و نبود به جز من کبوتری
لکنت گرفت قامت من بعد دیدنت
از هر طرف رسید شمیم معطری
ازمن عبور کردی و دردم زیاد شد
گفتم عزیز فاطمه من را نمی بری؟
گفتی بلند شو به تماشای هر چه هست...
دیدم کنار صحن نشسته ست مادری
فرمود: "در حریم منی یا علی بگو
برخیز تا به گوشه ی افلاک بنگری"
برخاستم ...دو پای خودم بود...در مطب-
گرم قدم زدن شدم و سوی دیگری-
تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف
تکرار "یا امام رضا" های مادری
دکتر نشست و دست به پاهای من گذاشت
دکتر به عکس خیره شده و گفت: محشری!
حسن اسحاقی- مرداد92


موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/6/8 در ساعت : 20:15:37   |  تعداد مشاهده این شعر :  9539


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  u     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود بر شاعر و ادیب روشن دل اشعار تون بسیار زیباست و سایت مارا رنگین سازید خواهش میکنیم تا با مقدم زیبای تان دیده مارا روشن سازید مدیریت سایت شعرچشتی لینک برای ثبت نام: http://sheredari.ir/index.php?do=register
نام ارسال کننده :  نفیسه محمدنژاد     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
بسیار هم عالی :) بسیار احساسی و زیبا ...
ساجده جبارپور
1393/6/9 در ساعت : 16:23:27
سلام کاش جای بغضم شکافت مفهوم بهتری بود
مثلا: حالم خرابتر شد و بغضم شکست و بعد...
به جز این واقعا پسندیدم
مرضیه عاطفی
1393/6/9 در ساعت : 15:23:33
سلام بر شما
شاعرانه دلنشین بود.
"ازمن عبور کردی و دردم زیاد شد ..."
اجرتان با نگاه پاک امام الرئوف(ع).
همواره آیینی باشید.
یاعلی(ع)
محمدمهدی عبدالهی
1393/6/9 در ساعت : 22:51:27
تکرار سجده ی پدری بود و آنطرف
تکرار "یا امام رضا" های مادری

سلام و عرض ادب بزرگوار
درو د بر شما
زيبا بود
ماجور باشيد در سايه عنايات خاصه حضرت امام رضا(ع)
پيروز و سربلند باشيد
محمدرضا کوزه گر کالجی (قنبر ثانی)
1393/6/14 در ساعت : 20:10:17
سلام
از سرودن این شعر زیبای عرفانی لذت بردم.اجرتان با امام هشتم
یا علی
رضا محمدصالحی
1393/6/9 در ساعت : 18:9:39
بابا نگاه کرد به بالا و آب شد
مادر سپرد بغض خودش را به روسری
گفتند: " نا امید نشو! ما نمرده ایم
اینبار می بریم تو را جای بهتری"

سلام و درود

احسنت برادر قبول باشه
حسن پاکزاد
1393/6/9 در ساعت : 10:38:47
سلام

دستمریزاد
کار خوبی خوندم.موفق باشید
محمد حسین انصاری نژاد
1393/6/9 در ساعت : 21:24:24
سلام ودوباره باز سلام.
غزل پرحس وشیوایتان رازمزمه کردم.
دلت سرشار ازشوررضوی باد.
بازدید امروز : 29,620 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,988,220
logo-samandehi