ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اشک قلم(قسمت اول از مجموعه رسالت قلم)
(نکته:سعی کردم دلنوشته ای کوتاه شود ولی میسر نشد)
 دوستانم می گویند از شادی بنویس
از صلح وزیبایی
عزل ودوبیتی های عاشقانه ساز کن
همه را مهیا نمودم
نقش ها   ردیف هاو قافیه های شاد
خواستم از خال لب وطنازی بنویسم
بنویسم از رسم فرهادها وتیش ها
ازشیرین سخنی های شیرین و...............
وبه شیرینی که رسید بغض تلخی راه گلویم را بست
وباران ضمیر مرا به خود
وقلم ایستاد
هرچه کردم مجال نداد
قلمم باز ایستاده بود
بانگ برقلم زدم
الحاح نمودم
واورا به آن قسم دادم که به اوقسم یادکرده بود
به آنچه رسالت قلم است
من بودم وپافشاری اوبود مصمم وایستاده
بانگ زدم می خواهم از صلح بنویسم از زیبایی
وپژواک ص..و،ص...و،زی......زی
دیدم نمی شود
قلم در دستانم به گریه بود
واشک قلم بود بنان لرزانم
عجب داستانی شد
گفتگوی من او
قلم بودناله وگفت:
از کدام شادی
از شادی کودکان بی تن
از سرانی درمیدان ورزش پلیدان زمان بازیچه است
با کدام شادی بنویسم
مادری امروز لب فرزند بی سرش را می بوسید
خوب قضاوت کن
چطور؟صلح بنویسم و کبوتر آزادی
چگونه ؟......................
از صلح بنویسم از مادان بی فرزند
از صلح بنویسم نسل کشی
از صلح بنویسم وسکوت جهانی
ازصلح بنویسم واز بی ارزشی جان ها
قلم بود گریه ومن وشرم
وعرق های سرد شرم
قلم را عوض نمودم
اما هرکدام به دفترم رسید
جام برتن درید
بیاد شکم های دریده مظلومان سارایو افتادم
بیاد کوکان مظلم میانمار
بیاد مصر حلب وشام وبحرین افتادم
به کدامین گناه
جرم این کودکان چه بود  
مسلمانی؟!
وقلم همه  متفق از غم های انسان های متمدن می نوشتند
برقلم ها بانگ میزدم شاد بنویس زیبا بنویس
دوستان نابم شادی می خواهند
قلم طاقت نیاور واز دستم گریخت
وخطی بر دفترم کشید
خطی بسان گلوله ای
گلوله ای سرد
واین قلم بود که به خون خود رقص کنان بود
وافتان وخیزان از گریه کودکان وبازی بزگان به خودخواهی زمین ،می نوشت
او از دوستان شیطان می نوشت
از مدارس سازمان  ملل در غزه
قلم یک ریز می نوشت
درجای خواندم
امروز منبرگونه های مادران غزه روضه علی اصغردارد
وعلی اصغر های زمان به نیزه بودند وزنان شروه خوان
چگونه خندان باشم جای برای خندیدن نمانده است
کلمات کلیدی این مطلب :  غزه ،مقاومت ،سکوت جهانی،قلم ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1393/6/7 در ساعت : 9:50:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  696


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 9,022 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,230,229
logo-samandehi