ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یک اه و یک دم

يك اه و يك دم
گاه گاهي خانه ي ما. مي شود. خط مقدم
مي رسد از راه غصه.مي زند پاتك به ما غم
باز هم خمپاره ي صد .مي خورد بالاي سنگر
غرق خون افتاده مهدي.مي دهد جان. باز ميثم
باز بوي سير و خردل.سرفه مي برد امانش
مي زند فرياد. ناصر.دوره مان كردند .كم كم
باز هم ترسيده ليلا.مي دود در را ببندد
مي چكد بر روي دفتر .اشكهاي داغ مريم
سرفه.سرفه.حمله.حمله.گريه و اصرار مادر
چشمهايش خيس وقرمز .دستهايش سفت و محكم
مي دود .اين سو .به ان سو.قرصها را پخش كرده
مي زند سيلي به مادر.نعره هايش گنگ و مبهم
مي كشد فرياد بس كن.ميزند همسايه در را
ميرود سر توي ديوار.مي كند خون چفيه را نم
سرفه ميبرد امانش. ميچكد خون روي قالي
درد مي پيچد به جانش.زيربارش قامتش خم
مي شود اماده دارو .مي دوم پشت نگاهش
مي كنم تزريق ان را.مي رود از حال. كم كم
بعد ليلا زخمها را .باز مي بندد.دوباره
رختهاي خوني اش را.مي كند با گريه .مريم
مي كشيمش روي تختش.با تني تب دار و خسته
مي نشيند روي لبها .بازهم .يك اه و يك .دم
ميرود خورد متكا.اشكهاي داغ بابا
مي شود ساكت دوباره.خانه؟.يا؟.خط مقدم.
پروين برهان شهرضائي.
تقدیم به همه ی شهدای جانباز.به خصوص شهید تازه پرکشیده احمد رضاشهبازی
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  مقدم ، چفیه ، خون ، تزریق ، محکم ، قرصها ، سنگر ، ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1393/5/28 در ساعت : 22:22:6   |  تعداد مشاهده این شعر :  636


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,777 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,222,984
logo-samandehi