تقدیم به مولایم علی (ع)
دردی غریب در تن من موج می زند
از گامهای آخر سجاده تا جبین
حس می کنم.تو می روی و بی حضور تو
اشعار واژه واژه می افتند بر زمین
دارد نگاه غمزده ام ذوب می شود
در التهاب گفتن تکبیر آخرین
کوفه بخواب و دیگر از این خواب بر نخیز
شاید طلسم شوم تو...باطل شود ...همین
در ناگهان حادثه بغضی شهید شد
پاشید خون فاجعه بر ...بیت بعد از این
امشب یتیم شد ...دل نخل و...نگاه چاه
در ضربت شقاوت کفری به نام دین
با کاسه های شیر ملایک بعید نیست
جمعند گرد بستر مولی الموحدین
اما نگاه فاطمه غمگین به کوفه است
در انتظار رجعت مولای متقین
ه.مبهوت
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/6/1 در ساعت : 12:56:59
| تعداد مشاهده این شعر :
1227
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.