تقدیم به غزه ومادران داغدارش :
وقتی که پناهگاه پوپکهاشان
آوارشده است روی کودکهاشان
دیدندجهانیان-همه- زخمی شد
حتی حتی تن عروسکهاشان
***
می کرد نظاره ماه کودکهارا
کودکها را نگاه! کودکهارا!
شب،دیوپلید چنگ انداخته وُ
پرپرکرده است آه کودکهارا
***
مادردارد دو نعش کودک دردست
هرکودک هم یکی عروسک دردست
هر سه پرپر به زیر آوار نمود
آن دیوکه آمده ست موشک دردست
***
اسب جالوت برزمین کوبد سم
می غرد وُمی دهد تکان یال وَ دم
غافل شد ازاینکه درمقابل باشد
سنگی دردست کودکی بمب اتم
***
باسنگ به جنگ فتنه رفتن دارد!
آن فتنه که بر تن خود آهن دارد
امروزه وُ با فلاخن داوودی
پیشانی جالوت شکستن دارد!