1-
نگران نباش نازنینم
همین روزها جنگ تمام می شود
و قطعات تن نازکت دوباره بهم می چسبند
و تو دوباره به کوچه می دوی تا
بابا پاهای قطع شده اش را از توی خیابان بردارد
و بنای توپ بازی با تو را بگذارد
نگران نباش دلبندم؛ جگرپاره ام!
همین روزها جنگ تمام می شود و دوباره
تمام خاکهای غزه جوانه می زنند
و تو آرامتر از همیشه توپت را رها می کنی
تا به آن سوی دیوار غزه نیفتد
و اگر روی دیوار غزه نوشتی
لطفا توپ بازی مارا پس بدهید،
آنها بدانند که معنی توپ، فقط یک توپ ساده است
و اینهمه بمب و تفنگ نمی خواهد
تا به بچه ها بفهماند
توپ بازیشان را نباید
آن سوی دیوار پرت کنند...
نگران نباش گل لاله ام!
من پاره های تنت را بهم دوخته ام
و بر درز تکه های تنت اشک چشم ریخته ام
تا روز پایان جنگ سر برسد
شاید دوباره زنده شوی...
2-
یکی به داد دل خون غزه ام برسد!
راشین گوهرشاهی
.