وقتی به خلق خنده عطا می کند طبیب
دل را به گریه بر تو دوا می کند طبیب
زیر زبانمان کمی از تربت تو را
مصداق واقعی شفا می کند طبیب
طوفان که می شود همه دنبال ساحلند
ما را درون موج رها می کند طبیب
آواره می شویم و به حیرت که می رسیم
مجنون برای خویش سوا می کند طبیب
اجسام ما که شوق پریدن طلب کنند
فکری به حال مردن ما می کند طبیب
من را میان آه و پریشانی همه
در بین زائران تو جا میکند طبیب؟
...
نعم الطبیب غیر تو درمان نخواستیم
ما درد خواستیم ... نه ... هجران نخواستیم
ویک درخواست در قالب تک بیتی
هر چه را خواستم از فضل تو گیرم آمد
مانده بی سر شدنم در ره زینب سلام الله علیها جانت
تاریخ ارسال :
1393/5/13 در ساعت : 1:5:22
| تعداد مشاهده این شعر :
547
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.