به نام خدا
شعر : اشاره ها
تاریخ نگارش : 18 دی 1392
از دفتر: خیـال – قالب : غزل

مثل خورشیدی تو بی وقـفه نگاهم میکنی
در سکـوتـی بی صـدا لـبـریـز آهـم میکنی
سربسر سر می رسی با سایۀ غم درگلو
بـا مـنـاجـاتـی مـرا درگـیـر چـاهـم میکنی
گرچه خامـوشی ولی با من تکلّـم میکنی
یک بغـل از مثـنـوی، تقدیم راهـم میکنی
حرفـهایت می شـود ردّ سپـیـدی در شبم
وقـتی از لبخـند شیـرینت سیاهم میکنی
از سکوتت می تـراود گفـتمان خیس شب
تا مرا مهـمـان هـر شام و پگاهـم میکنی
شرم چشمانت چه آسان راه بغضم را گرفت
شرمسار ازدیدن خورشید و ماهم میکنی
با اشارتـهـای خــُـرد و زیـرکی هـای لبـت
کـوه صبـر و بـاورت را تکیـه گاهم میکنی
با صدای بی صدایت، بی صدا گُـل میکنم
با همین عصمت مرا غـرق گناهم میکنی

پی نوشت:
دوربین به دست هی تکرار میکنم : عـزیـزم بگـو سیب ...
... تو خیره نگاه میکنی بی هیچ حرفی
آه ... چـشمهـایـم ...
چـرا حالـیـم نـیـست ...
تو خـودِ سیـبـی !!!

تاریخ ارسال :
1393/4/29 در ساعت : 16:54:15
| تعداد مشاهده این شعر :
997
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.