یاهو
ودرود
غزل مصداق و زیرگروه این تعریف قدما از شعر است که
موزون و مقفا بودن را هم چون مخیل بودن از عناصر
جوهری کار می دانستند.( المعجم فی معاییر
الاشعارالعجم :شمس قیس رازی، اساس الاقتباس
و ...) با نیم نگاهی به گنجینه ی عظیم غزل که
از دیرباز بازمانده است تساوی مصاریع و صور خیال درهم آمیخته با ارتباط عمودی وافقی شعر پیش میرود ,درهمین باب
برخی غزلسرایان قدری از سایر ابنای زمان خود پیش تربوده اند.
دایره ی واژگانی وسیع و اطلاعات متفرقه و
نیز تخیل قدرتمند شاعر، زمانی میتواند به خوبی از سد
تکرار وحواشی بگذردکه تسلط تجربه وتداوم خالق اثر درحد والای خود باشد.؛ بدین معنا که موسیقی کناری برخی غزل
هاماهرانه به ظرفیت برسد واز
آن محدودیت ناگزیر کاسته و آن را درنوردد.
حرفم را به بیت :
"جان آهم که به یک پلک بهم برزدنت می میرم
سقف خوابم که شب از غصه ی دیر آمدنت می ریزم"
بسط میدهم.
انتخاب وزن بلندهم وسواسی بلند میطلبد هم ذهنی ظریف,جناب احمدی را در این نوع موفق میبینم, هرچند عقیده دارم ارتباط افقی کار به قوت ارتباط عمودی پیش نرفته,
البته کتمان این مسئله که معنای پنهان ابیات سوسوی چراغ این ارتباط را میرساند کار جالبی هم نظر نمی رسد.
موسیقی در سنت غزل، بیش از
همه برای گوشنوازتر کردن موسیقی کلام و تهییج
مخاطب و نمایش حالت وجد و سکر و ... به کار می
میرود:
گاهی از چشمه ی چشمان به من دوخته ات خالی تر
گاهی از خش خش مغموم ترین فصل خدا لبریزم"
باتوجه به اینکه غزل احساسش را درقالب 5بیت به نمایش گذاشته دایره واژگانی مناسب تری برای محدوده قافیه ها نیز میشد درنظر گرفت.
برای دوست وهمکار گرامی ام جناب احمدی لحظات سرشار آرزو دارم
یانور