ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دستي دوباره پاي شما را ميان كشيد /(غزل: كوچه)


کوچه



 



دستی دوباره پای شما را میان کشید



یک کوچه زیر وسعتی از آسمان کشید



تصویری از "تو"یی که در آنجا نشسته ای



هم ساده هم صمیمی و هم مهربان کشید



"من" لابلای خواب خدا خفته بودم او



آمد میان کوچه  مـرا  نـاگـهان کشید!



دیدم نگاه گـرم تـو را  زیر و رو شـدم



تیری به قصد جان من آمد کمان کشید



شایـد برای اینکه کـمی عاشقـانه تـر



این قصه را ادامه دهد نردبان کشید!



با پله ها  من و تو و دستی بهم رسیـد



شیطان نشست و یکسره خط و نشان کشید



*****



افتاده ام ... وَ  حسرتی از ماجرای سیب



شاید دوباره - محضِ خدا - ریسِمان کشید!



 


کلمات کلیدی این مطلب :  دستي ، دوباره ، پاي ، شما ، را ، ميان ، كشيد ، /(غزل: ، كوچه) ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1390/5/28 در ساعت : 21:53:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  1657


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عبدالله امان
1390/5/30 در ساعت : 5:19:12
درود بر شما
غزل مقبول و پر مغز از شما خواندم به امید آینده درخشان



"من" لابلای خواب خدا خفته بودم او
آمد میان کوچه مـرا نـاگـهان کشید!

بسیار زیبا بر دل چنگ میزند
تشکر
..............................
اين نظر لطف شماست.
الهام عظیمی
1390/5/30 در ساعت : 1:40:3
سلام
غزل فوق العاده قشنگی بود . حقیقتا لذت بردم و هیچ بیتی نبود که شاه بیت نباشه ... خیلی تبریک می گم . قافیه ها خیلی خوب و به جا بودن .
انشاالله غزلای بعدیتون هم همین قدر موفق و از هم موفق تر باشن
یاحق
.....................
ممنون از نگاه زيباتون
مهدی فرزه (میم. مژده رسان)
1390/5/29 در ساعت : 10:48:59
سلام.شعر جالبی ست؛ انگار کسی دارد ؛ سر نوشتی را نقاشی می کند.

کوچه





دستی دوباره پای شما را میان کشید


یک کوچه زیر وسعتی از آسمان کشید


تصویری از "تو"یی که در آنجا نشسته ای


هم ساده هم صمیمی و هم مهربان کشید


"من" لابلای خواب خدا خفته بودم او


آمد میان کوچه مـرا نـاگـهان کشید!


دیدم نگاه گـرم تـو را زیر و رو شـدم


تیری به قصد جان من آمد کمان کشید


شایـد برای اینکه کـمی عاشقـانه تـر


این قصه را ادامه دهد نردبان کشید!


با پله ها من و تو و دستی بهم رسیـد


شیطان نشست و یکسره خط و نشان کشید


*****


افتاده ام ... وَ حسرتی از ماجرای سیب


شاید دوباره - محضِ خدا - ریسِمان کشید!

************
از حضورتون ممنونم عزيز
راشین گوهرشاهی
1390/5/30 در ساعت : 12:15:30
سلام
اين شعر را چندين بار خواندم
بسيار دلنشين و زيبا و بديع بود
دست مريزاد
................................
ممنونم.موفق باشید.
مصطفی پورکریمی
1390/5/29 در ساعت : 17:48:58
سلام جناب اکبری بزرگوار
بسیار زیبا بود.
در این مصرع :تیری به قصد جان من آمد کمان کشید
(ابرو به قصد جان من آمد کمان کشید) چگونه است؟

******************
سلام عزيز
نظرتون ارزشمنده. منظورم تيري كه نتيجه ي نگاه بوده......






حمزه زارعی
1390/7/25 در ساعت : 10:45:14
سلام

غزل زيبايي بود
بازدید امروز : 30,404 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,194,715
logo-samandehi