ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رسمِ باغِ ما

چهره چون یوسف مشو کاین قوم چنگت می زنند

چاه و زندان هست امّا داغِ ننگت می زنند

 

ای کمان ابرو بیا در گوشه بنشین جمع کن

تیرهایت را که اینان با تفنگت می زنند     

 

ای درخت میوه رسمِ باغ ما رسم بدی است

میوه هایت را نمی چینند سنگت می زنند

 

سنگ ای نامیوه ی بی ریشه در این باغ زرد

رنگرز دارند جای میوه رنگت می زنند              

 

چشمه را از خود بران ای کوه و بالادست باش

ورنه مردان دهِ پایین کلنگت می زنند

 

داغِ پیشانی نداری جای حرف است و حدیث

اهل مسجد قربةً للله انگت می زنند

 

بخت اگر برگشت شمشیرت نمی برّد پنیر

موشهای مردنی زخمِ پلنگت می زنند

 

می روی بالا و می افتی به گردن ساده نیست

پشتِ پا در بازی الّاکلنگت می زنند

 

غلامعباس سعیدی
کلمات کلیدی این مطلب :  رسمِ باغِ ما ، غلامعباس سعیدی ، غزل ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/3/2 در ساعت : 9:52:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  827


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مرضیه عاطفی
1393/3/3 در ساعت : 1:20:17
سلام و درود بر شما
پیروز باشید
یاعلی(ع)
غلامعباس سعیدی
1393/3/4 در ساعت : 9:29:34
درود و سلام بر بانو عاطفی بزرگوار
علی یارتان

یاحق
زنده باشید
محمدمهدی عبدالهی
1393/3/2 در ساعت : 11:26:21
سلام و عرض ادب استاد
درود بر شما
زيبا بود و دلنشين
مويد باشيد
غلامعباس سعیدی
1393/3/4 در ساعت : 9:19:17
درود و سلام جناب عبدالهی

سپاسگزارم
خوش آمید
دکتر آرزو صفایی
1393/3/3 در ساعت : 1:33:39
درود استاد
بر دل نشست
دست مریزاد
غلامعباس سعیدی
1393/3/4 در ساعت : 9:30:27
درود و سلام بر بانوی بزرگوار خانم دکتر آرزو صفایی


بسیار سپاسگزارم

زنده باشید
خدابخش صفادل
1393/3/2 در ساعت : 11:43:35
درود. خوب بود. اما به انسجام کار باید بشتر توجه می کردید. مثلا مصراع دوم در بیت نخست بعداز چاه وزندان به اما نیاز نیست. چاه وزندان و از همه بد تر داغ ننگ در انتظار تو می باشد.چاه وزندان هست و بر سر داغ ننگت می زنند.یا مصراع ای کمان ابروبیا...فصیح نیست. بقیه ی بیت ها خوبند.
غلامعباس سعیدی
1393/3/4 در ساعت : 9:28:1
درود و سلام بر حضرت دوست جناب صفادل عزیز



سپاسگزارم که نظرتان را گذاشتید



به نظرتان احترام می گذارم



در مصرع دوم بیت نخست خواسته ام بگویم که زندان و چاه هست اما تو را به زندان نمی برند و به چاه هم نمی اندازند بلکه بی آبرویت می کنند و داغ ننگ به تو میزنند.



خواسته ام بگویم داغ ننگ از چاه و زندان هم بدتر است. چنانچه شاعر خوبی چون شما متوجه این معنی نشده اید ضعف از شعر و شاعر است.



در بارۀ مصرع نخست بیت:



ای کمان ابرو بیا در گوشه بنشین جمع کن



تیرهایت را که اینان با تفنگت می زنند



باید عرض کنم که متأسفانه متوجه منظور شما نشدم؛ یعنی نفهمیدیم که از چه جهت فصیح نیست. کاش فرصتی داشتید و توضیح بیشتری می دادید

از شما آموختم

سپاسگزارم

زنده باشید
خلیل ذکاوت
1393/3/8 در ساعت : 13:10:53
سلام
مشکلات و معضلات اجتماعی روزگار ما - و شاید همه ی روزگاران - در این غزل به خوبی مطرح شده است.
بهره بردم.
شکیبا غفاریان
1393/3/2 در ساعت : 11:2:51
درود بر شما
غلامعباس سعیدی
1393/3/4 در ساعت : 9:18:33
سلام و درود بر شما بانو غفاریان، سپاس
صمد ذیفر
1393/3/3 در ساعت : 10:50:44
سلام.
درودتان جناب استاد سعیدی عزیز .
غزل زیبایی است و بر دل نشست .
ای درخت میوه رسمِ باغ ما رسم بدی است
میوه هایت را نمی چیــــنند سنگت می زنند
غلامعباس سعیدی
1393/3/4 در ساعت : 9:31:41
درود و سلام بر سرور گرامی جنای ذیفر بزرگوار

سپاسگزارم


شما لطف دارید

زنده باشید بزرگوار
محمدرضا جعفری
1393/3/2 در ساعت : 12:45:53
درود استاد
زیبا و دارای حس خاص
غلامعباس سعیدی
1393/3/4 در ساعت : 9:28:46
درود و سلام بر جناب جعفری
سپاسگزارم
زنده باشید
بازدید امروز : 16,843 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,975,443
logo-samandehi