ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رهایم کن رها از این همه بن بست...
نمی دانم به این سوها حواست هست ابراهیم
چه نمرودی در اینجا سر برآورده است ابراهیم

هزاران بتکده در قلبهای خویش پنهانیم
تبر در دست های پرتوانت هست ابراهیم؟

شکستی هرچه بت در شهر بود ای کاش می بردی،
به مرز سنگی اندیشه هامان دست ابراهیم

جهنم در جهنم شیوه ی ما آتش افروزی ست
به اعجازی دوباره می توان دل بست ابراهیم؟

پس از تو قبله را این قوم گم کردند گفتی که،
به سنگی می شود از دام شیطان رست ابراهیم؟


صفا و مروه گفتی فرصت خوبی ست آن جا که
به اسماعیل و هاجر می توان پیوست ابراهیم

منا و آرزوهای من و دستم به دامانت
رهایم کن رها از این همه بن بست ابراهیم

کلمات کلیدی این مطلب :  نمرود ، ابراهیم ، آتش افروزی ، بت ، نازنین مریم عمارلو ، اجتماعی ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/2/27 در ساعت : 13:37:12   |  تعداد مشاهده این شعر :  1647


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1393/3/4 در ساعت : 13:36:47
سلام بر شاعر محترم خانم عمار لو
حضور شاعران بزرگی چون خدابخش صفادل و خانم عمارلو از فرهنگ شهر نیشابور باعث خوشحالی و سر افرازی بنده حقیر می باشد و هر گز نمی توانم ذوق و خوشحالی خودم را پنهان کنم که در پایین مجلسی نشسته ام که در صدرش شاعرانی چون جناب صفادل و خانم عمار لو هستند
و اما قبلا نیز از خانم عمار لو شعر هایی را خوانده ام و ایشان را شاعری شناخته ام که دغدغه ی مسایل اجتماعی بیش از شعریت اثر به شکل اگاهانه ای برای ایشان حایز اهمیت است
در همین شعر می توانست ردیف شعر به نفع شعریت اثر به ساخت دیگری تبدیل شود اما شاعر اگاهانه می خواهد ضر ب اهنگ شور طلبیدن یک منجی را بالا ببرد و در حالیکه ردیف قابل حدس است دو باره ان را در معرض واگویی قرار می دهد
و اما اتفاقات شاعرانه این شعر
حاضر کردن ابراهیم از فراسوی زمان در متن شعر و استفاده از او در ژانر اجتماعی شاعرانه به نظر می رسد اما غافلگیر کننده نیست چرا که مسبوق به سابقه است همچنین قرینه سازی تقابلی که بین نمرود و ابراهیم وجود دارد
البته از سادگی و صمیمیت زبانی بیت اول هر گز نمی توان گذشت
در بیت دوم نیز قرینه سازی از نوع تقابلی بین بتکده و ابراهیم صورت گرفته است اما از این جهت که بتکده در معنای استعاری تقریبا نو تر ی بکار رفته است شاعرانه می باشد و برگشت از جملات خبری به سوالی نیز می تواند تجات بخش این بیت و چند بیت بعدی باشد
در بیت بعدی هم پوشانی تصویری با بیت قبلی ایجاد شده است اما دست بردن به مرزهای سنگی اندیشه اتفاق شاعرانه خوبی است که می تواند ضعف هم پوشانی را به خوبی پر کند
در بیت چهارم گرچه ساخت جهنم در جهنم و شیوه ی ما اتش افروزیست به لحاظ زبانی و بیانی در سطح نازلی قرار دارد اما کل این بیت به دلیل اینکه به طرز غیر مستقیم درعمق خود یاد اور اتش افروزی نمرود (برای سوختن ابراهیم )است و می توان از این ساخت به قطب های استعاری عمیقی دست یافت ،جالب است
در بیت پنجم اشاره شاعرانه و زود گذری به سنگی که حاجیان بر شیطان می زنند شده است و همچنین اینکه آیا فقط می توان با این سنگ از دام شیطان گذشت به طرز شاعرانه ای مورد تشکیک واقع گردیده است
متاسفانه دو بیت پایانی این شعر حاوی هیچ گونه اتفاق شاعرانه ای نیستند فقط به لحاظ فرم درونی غزل شاعر می خواسته است پازل شعر خود را کامل کند آن هم با به خدمت گرفتن پاره های صفا ، مروه ، منا ،اسماعیل و هاجر بدون هیچ گونه خلاقیت شاعرانه ای
به طورکل این شعر مخاطب سنتی و متوسطی چون بنده حقیر را راضی می کند اما خانم عمار لو حتما برای اینکه شعرشان به سطح بالاتری ارتقا یابد ،باید تمهیدی دیگر بیندیشند
نازنین مریم عمارلو
1393/3/5 در ساعت : 0:36:39
سلام
سپاسگزار استاد از اینکه شاگرد کوچکتان را لایق دانستید که وقت گرانبهایتان را برای خواندن و نقد شعرش صرف کنید
نام ارسال کننده :  عبداله عرب یوسف آبادی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
با عرض ادب
شعر زیباییی را می بینیم که از اندیشه ای ژزف و متقن برخوردار است تطبیق دو دوره تاریخی به لحاظ ارزشی و هنجارها و ناهنجارها ی موجود در عصر و زمان امروز با شخصیتی که نماد انسانیت ،درستی ، دوستی و راستسیست ، نگاه عمیق و دغدغه جاری در ناخودآگاه شاعر را نشان می دهد .ضرباهنگی که با قافیه مناسب و ردیف منادایی ابراهیم ایجاد شده نیز موسیقی کناری شعر را غنای بی نظیری بخشره است .
ارتباط عمودی و افقی ابیات هم بسیار در هم فشرده و نزدیک است .نگاهی رمانتیک شاعر هم با توجه به من اجتماعی و من فردی او که در بیشتر شعر موج می زند قابل تقدیر است .
در سطح زبانی نیز قابل تقدیر است چه در انتخاب واژگان و چه در شبکه معنایی گسترده ای که ایجاد شده است .وزن شفاف و جویباری برای انتقال معنایی اجتماعی بجا و مناسب است در بیشتر ابیات شعر دارای موسیقی درونی هم هست که بخوبی نمایان است .وجود تصاویر زیبا (منا و آرزوهای من) ( مرز سنگی اندیشه ها) (هزاران بتکده ) و ...تخیا والای شاعر را نشان می دهد .شکل و ساختار شعر هم منسجم و متعالی است .
دکتر آرزو صفایی
1393/2/27 در ساعت : 19:21:53
درود بانو
زیبا سرودید
رضا محمدصالحی
1393/2/29 در ساعت : 17:6:39
شکستی هرچه بت در شهر بود ای کاش می بردی،
به مرز سنگی اندیشه هامان دست ابراهیم

جهنم در جهنم شیوه ی ما آتش افروزی ست
به اعجازی دوباره می توان دل بست ابراهیم؟


بسیار زیبا ... درود بر شما
علی اصغر اقتداری
1393/2/31 در ساعت : 23:9:50
سلام
خانم عمار لو یکی از چهره های برجسته ی شعر جوان نیشابور واز شاگردان استاد صفادل است
در این جا هم با غزلی از او روبه رو هستیم تا جایی که من اطلاع دارم بیشتر شعر های ایشان در قالب غزل خودنمایی می کند واما این غزل
بیت اول بسیار کوبنده وآگاهانه جاری شده است ومخاطب را برای خواندن بقیه ی شعر آماده می کند

نمی دانم به این سوها حواست هست ابراهیم!
چه نمرودی در اینجا سر برآورده است ابراهیم!

با اجازه ی شاعر از علامت ! در پایان هر مصراع استفاده کردم چرا که ابراهیم مخاطب است وگذاشتن این علامت لازم است

هزاران بتکده در قلبهای خویش پنهانیم
تبر در دست های پرتوانت هست ؟ابراهیم!

این بیت نیز از زیبایی خاصی برخوردار است آن جا که باید بگوید
هزاران بتکده در قلب های خویش پنهان داریم می گوید پنهانیم واین انحراف از نرم سطح شعر اورا بالا برده وخوش آیند کرده است

شکستی هرچه بت در شهر بود ای کاش !می بردی،
به مرز سنگی اندیشه هامان دست ،ابراهیم!
پیام این بیت هم در اوج قرار دارد

جهنم در جهنم شیوه ی ما آتش افروزی ست
به اعجازی دوباره می توان دل بست ؟ابراهیم!

پس از تو قبله را این قوم گم کردند گفتی که،
به سنگی می شود از دام شیطان رست ،ابراهیم!

در این بیت به نظر می رسد که ابراهیم فقط به خاطر ردیف بودن آمده است چون حرف شاعر تا قبل از ابراهیم به پایان می رسد با توجه به این که در همه ی ابیات هم ابراهیم مخاطب است

پس از تو قبله را این قوم گم کردند گفتی که،
به سنگی می شود از دام شیطان رست ابراهیم؟

این بیت هم دارای پیامی کوبنده و آگاهانه است

صفا و مروه گفتی فرصت خوبی ست آن جا که
به اسماعیل و هاجر می توان پیوست ابراهیم

در این بیت هم نیازی به آوردن ابراهیم نیست

واما بیت پایانی حسن ختام خوبی است برای این غزل که منهای یکی دومورد که عرض شد بسیار زیبا وتوانمند ودارای پیامی خاص است
برای شاعر افق های روشن تری را آرزومندم


ر
علی اصغر اقتداری
1393/2/27 در ساعت : 14:53:30
درود بر خانم عمالو
غزل پاک وپیراسته ومتینی بود
دست مریزاد
شکستی هرچه بت در شهر بود ای کاش می بردی،
به مرز سنگی اندیشه هامان دست ابراهیم
ابراهیم لایق برحق
1393/2/28 در ساعت : 18:19:35
سلام و درود
عالی بود
علی اصغر اقتداری
1393/2/31 در ساعت : 17:21:13
سلام
خانم عمار لو یکی از چهره های برجسته ی شعر جوان نیشابور واز شاگردان استاد صفادل است
در این جا هم با غزلی از او روبه رو هستیم تا جایی که من اطلاع دارم بیشتر شعر های ایشان در قالب غزل خودنمایی می کند واما این غزل
بیت اول بسیار کوبنده وآگاهانه جاری شده است ومخاطب را برای خواندن بقیه ی شعر آماده می کند

نمی دانم به این سوها حواست هست ابراهیم!
چه نمرودی در اینجا سر برآورده است ابراهیم!

با اجازه ی شاعر از علامت ! در پایان هر مصراع استفاده کردم چرا که ابراهیم مخاطب است وگذاشتن این علامت لازم است

هزاران بتکده در قلبهای خویش پنهانیم
تبر در دست های پرتوانت هست ؟ابراهیم!

این بیت نیز از زیبایی خاصی برخوردار است آن جا که باید بگوید
هزاران بتکده در قلب های خویش پنهان داریم می گوید پنهانیم واین انحراف از نرم سطح شعر اورا بالا برده وخوش آیند کرده است

شکستی هرچه بت در شهر بود ای کاش !می بردی،
به مرز سنگی اندیشه هامان دست ،ابراهیم!
پیام این بیت هم در اوج قرار دارد

جهنم در جهنم شیوه ی ما آتش افروزی ست
به اعجازی دوباره می توان دل بست ؟ابراهیم!

پس از تو قبله را این قوم گم کردند گفتی که،
به سنگی می شود از دام شیطان رست ،ابراهیم!

در این بیت به نظر می رسد که ابراهیم فقط به خاطر ردیف بودن آمده است چون حرف شاعر تا قبل از ابراهیم به پایان می رسد با توجه به این که در همه ی ابیات هم ابراهیم مخاطب است

پس از تو قبله را این قوم گم کردند گفتی که،
به سنگی می شود از دام شیطان رست ابراهیم؟

این بیت هم دارای پیامی کوبنده و آگاهانه است

صفا و مروه گفتی فرصت خوبی ست آن جا که
به اسماعیل و هاجر می توان پیوست ابراهیم

در این بیت هم نیازی به آوردن ابراهیم نیست

واما بیت پایانی حسن ختام خوبی است برای این غزل که منهای یکی دومورد که عرض شد بسیار زیبا وتوانمند ودارای پیامی خاص است
برای شاعر افق های روشن تری را آرزومندم


نازنین مریم عمارلو
1393/3/5 در ساعت : 0:39:4
سلام
سپاسگزار استاد از نظرات ارزشمند شما استفاده خواهم کرد
حامد خلجی
1393/2/27 در ساعت : 20:32:36
سلام خانم عمارلو گرامی

شعر خوبی بود

منا و آرزوهای من و دستم به دامانت
رهایم کن رها از این همه بن بست ابراهیم
اکرم بهرامچی
1393/2/30 در ساعت : 12:54:42
هزاران بتکده در قلبهای خویش پنهانیم
تبر در دست های پرتوانت هست ابراهیم؟

واقعا عالی بود
درود بر نگاه و اندیشه ی وسیعت آفرین.......
خدابخش صفادل
1393/2/27 در ساعت : 14:37:59
درود!بسیار خوب: شکستی هرچه بت در شهر بود...ای کاش می بردی...به مرز سنگی اندیشه ها مان دست ابراهیم!
نازنین مریم عمارلو
1393/3/5 در ساعت : 0:39:32
سلام
سپاس استاد
محمدمهدی عبدالهی
1393/2/27 در ساعت : 22:51:42
صفا و مروه گفتی فرصت خوبی ست آن جا که
به اسماعیل و هاجر می توان پیوست ابراهیم

منا و آرزوهای من و دستم به دامانت
رهایم کن رها از این همه بن بست ابراهیم

سلام و عرض ادب بزرگوار
بسيار زيبا
درود بر شما
همواره شاعرانه هايتان مستدام
مويد و منصور باشيد
حسین احسانی فر
1393/2/30 در ساعت : 19:40:27
درود بر شما شاعر توانا
خواستم به رسم معمول بیتی را بیشتر پسندیدم در اینجا بیاورم،دیدم که باید کل شعر را کپی کنم.
بیت بیت شعرتان زیباست .آفرین بر شما
بازدید امروز : 17,607 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,976,207
logo-samandehi