ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



18 ) یک جرعه اندوه ...
من تکدرخت تکیده در دشت باران ندیده
بر من فقط سال تا سال توفان سوزان وزیده

شرمنده بی برگ و بارم سیلی خور روز گارم
جز این مگر انتظاریست ؟ - از تکدرخت تکیده

هر چند ما را چه نسبت ای سرو در باد رعنا
بنشین به صحبت شبی را با بید قامت خمیده

بنشین که با هم بنوشیم یک جرعه اندوه آری
- با آنکه اکراه داری - از کوزه ای لب پریده

گیرم که صحرانشینم تا چند تنها نشینم
ای پیک سبز بهاران - از سمت دریا رسیده

باید ببخشی اگر هم  پیمانه می گیرم از غم
آری زمانه برایم جز این تدارک نچیده

بنشین که دلتنگ باشیم تا هر دو یکرنگ باشیم
با حرف هایی که تنها ماه شب از من شنیده

:::
امشب چه دلخواه سر شد هر لحظه دلخواه تر شد
پلکی زدیم و سحر شد اکنون سلام و سپیده

افتادم و پا گرفتم روح شکوفا گرفتم
تا راه دریا گرفتم با شعله های کشیده
...
محمد یزدانی جندقی1393
کلمات کلیدی این مطلب :  اندوه ، دریا ، کوزه ، درخت ،


   تاریخ ارسال  :   1393/2/24 در ساعت : 23:40:44   |  تعداد مشاهده این شعر :  1211


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق ایزدی گنابادی
1393/3/2 در ساعت : 23:0:7
سلام بر استاد بزرگ جناب جندقی
اکثر شعر های جناب جندقی روایت محور هستند خط روایت در این شعر با تک درختی سیلی خورده و تنها اغاز می شود و با هم نشینی سرو سبز بالایی ادامه می یابد و در نهایت واقعه سوم نیز اتفاق می افتد که همانا رسیدن به دریاست
تک درخت باران ندیده می تواند مریدی باشد که با همرهی خضر راه دریا را پیدا نموده است و به سپیده صبح دست یافته است
پی رنگ روایت در این شعر ساده قابل فهم و در عین حال از استخوان بندی محکمی بر خوردارست
وبا یک نگاه اجمالی چند نکته عرفانی از این روایت قابل دریافت است
1-همزبانی و هم دلی ،شخصیت عرفانی تک درخت این همزبان و هم دل را در وجود سرو یافته است
2-وجد و سرور که زمان را برای تک درخت بسیار کوتاه می کند به اندازه یک پلک زدن
3-تواضع و فروتنی که این مضمون در افتادم و پا گرفتم با استفاده از یک قرینه سازی در شکل متناقض نما و یا پارادوکس بیان شده است
4-رسیدن به کمال و ارامش که در مصراع پایانی با تصویری قابل دفاع بیان شده است تا راه دریا گرفتم با شعله های کشیده .مرید با اتشی که از درونش سرچشمه گرفته است به سمت دریا می رود تا اتش خود را بنشاند
البته این روایت قابل تفسیر و بازنمایی در شکل اجتماعی نیز می باشد که حقیر دوست داشتم تعبیری عارفانه ارایه دهم
و اما چند اشکال فرمی را جناب اقتداری بر این شعر وارد نموده اند که بنده با ذوق و سلیقه ی شخصی خودم در خصوص انها نکاتی را قلمی می کنم هر چند که شاید جواب و چند و چون در خصوص نوشته های بزرگان کاری ناپسند باشد
"من" در بیت اول دوبار به کار رفته است که به نظر می رسد از سوی شاعر این تکرار آگاهانه صورت گرفته است و به نوعی تاکید و تمرکز بر عنصر مرکزی روایت را تداعی می کند
منطق تصویری سیلی خوردن تک درخت نیز فراهم شده است با شخصیت بخشی که با کلمه شرمنده صورت گرفته است حتی اگر از این ایماز نیز بگذریم ترکیب توفان سوزان تمهید اندیشی بسیار مناسبی برای سیلی خوردن تک در خت می باشد
مصراع ای سرو در باد رعنا که مورد اشکال جناب استاد اقتداری واقع شده است بر عکس به نظر حقیر یکی از بهترین تعبیرهای این شعر است
جناب اقتداری ،شاعر نمی خواهد بگوید که اگر باد نباشد سرو رعنا نیست بلکه می خواهد بگوید سرو حتی اگر باد سهمگینی نیز برو بوزد رعنایی خود را از دست نمی دهد
و اما چند نکته
د مواردی این شعر را از زبان و بیان امروز دور کرده است که البته این بر می گردد به ذهن و زبان شاعر که انس گرفته با شعر دهه های گذشته است
اگر بخواهم به چند مورد مصداقی اشاره کنم باید از قافیه این شعر نام ببرم که به شکل صفت مفعولی بکار رفته است شاید اگر فعل به صورت کامل بکار می رفت امروزی تر به نظر می امد
عبارت "بنشین به صحبت شبی را" نیز می تواند به لحاظ زبانی شعر را اندکی به گذشته پرت کند و همچنین نشینم به جای بنشینم
در خصوص عبارت "هرچند مارا چه نسبت " نیز باید گفت هر چند معنا از ان قابل دریافت است اما استفاده از کلمه را در شکل قدمایی و حذف فعل است این مصراع را وارد گردونه ای از زبان کرده است که ممکن است برای نسل امروز تاثیر گذاریش کم باشد
و اما در نهایت این چنین گفتن در مورد این شعر ظلمی بسیار نابخشودنی به ان است قابلیت این شعر در بعضی از ظرایف روایی و عرفانی ان میباشد وبحث فرمیک و زبانی در خصو ص ان کردن بیهوده و عبث
استحاله شدن تک درخت به بید و در نهایت به کوزه هزاران نکته نگفته و استعاری در عمق روایت در خود دارد که می توان مثنوی صد من کاغذ نوشت
برای شاعر ارزوی موفقیت و سلامتی دارم
علی اصغر اقتداری
1393/2/31 در ساعت : 15:25:24
سلام
از جناب جندقی تا حالا بیشتر اشعاری در قالب سپید ونیمایی خوانده ایم وسپید های موفقی هم داشته اند اما در این جا با غزلی از ایشان روبه رو هستیم . غزلی که مانند بیشتر غزل های شاعران ما خمیر مایه ی آن اندوه وشکایت از روزگار یا محبوب است
کلیت غزل توانسته است مفهوم ذهنی شاعر را به خوبی بیان کرده وپیام خودرا به نحو احسن به خواننده برساند. اما اگر بخواهیم کمی مته به خشخاش بگذاریم وبا نگاهی مو شکا فانه تر به آن نگاه کنیم می توانیم نکاتی را یاد آور شویم
در ابتدا از نظر فرم اگر بخواهیم مطلبی را عرض کنیم این است که شعر از تمام ظر فیت های وزن وقافیه وحتی قافیه های درونی به خوبی استفاده کرده وبا این کگار بز موسیقی درونی وبیرونی شعر خود افزوده است در مصراع اول تکیده وندیده در مصراع دوم توفان وسوزان مصراع سوم بی برگ وبارم روزگارم نهم صحرا نشینیم تنها نشینیم که علاوه بر قافیه ی درونی ردیف درونی هم دارد وسیزدهم نیز همین طور وبیشتر ابیات این خصیصه را دارا هستند که همه ی این ها حکایت از این دارد که با شاعری آگاه به قوانین شعری وصور خیال روبه روییم
اما دربیت اول آوردن من آن هم دوبار می تواند از زیبایی کار بکاهد ودر کل به نظر من آن ارتباط افقی بین دو مصراع می توانست بهتر از این باشد
شرمنده ! بی برگ وبارم ،سیلی خور روزگارم
جز این مگر انتظاری ست از تک درخت خمیده
بی برگ وباری را از درختی خمیده را می توان انظار داشت ولی سیلی خوردن از روزگار جای کمی تامل دارد
تدارک نچیده را هم نمی پسندم چون می توانیم بگوییم تدارک ندیده وتکرار قافیه هم صورت نمی گیرد چرا که شاعر مجاز است قافیه ی اول را در هر جای غزل که دلش خواست تکرار کند

هر چند ما را چه نسبت ای سرو در باد رعنا
بنشین به صحبت شبی را با بید قامت خمیده
مصرع اول هرچند مارا چه نسبت خواننده می ماند که که شاعر می خواهد دنباله ی آن را بگوید ولی با این نیم مصراع مواجه می شود که ای سرو درباد رعنا
در همین ترکیب هم می توان پرسید مگر این سرو اگر باد بر او نوزد رعنا نیست ؟!
من اگر بودم این بیت را هم باز نگری می کردم
در پایان بعد از آن همه اندوه وشکایت با روزنه های امید رو به رو می شویم که این کار می تواند یاس مطلقی را که در شعرش جاری بود به امید تبدیل کند ومی تواند حسن ختام خوبی باشد
برای شاعر خوب وخوش اخلاق این شعر آرزوی افق های روشن تری را دارم
علی اصغر اقتداری
1393/2/25 در ساعت : 1:17:30
درود بر جناب یزدانی جندقی عزیز
زیبا سروده اید این درد نامه را
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام جناب استاد اقتداری
این نظر لطف شماست
سپاس
محمدمهدی عبدالهی
1393/2/24 در ساعت : 23:43:48
سلام و عرض ادب استاد عزيز
درود بر شما
زيبا سروديد
در پناه اميرالمومنين محفوظ باشيد
مويد و منصور باشيد
توفيق يارتان
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام جناب محمد مهدی عبدالهی
محبت فرمودید سپاس از توجه شما
خدابخش صفادل
1393/2/25 در ساعت : 10:15:55
درود . قشنگ بود.
&&&&&&&&&&&&&&&
سلام جناب استاد صفا دل
حضورتان مایه ی دلگرمی است متشکرم
دکتر آرزو صفایی
1393/2/27 در ساعت : 19:32:13
درود استاد
بسیار زیباست
نویسا بمانید
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام سر کار خانم دکتر صفایی
قلمرنجه فرمودید
سپاس
غلامعباس سعیدی
1393/2/27 در ساعت : 8:38:23
درود و سلام بر دوست خوب


زیبا و دلنشین سروده اید:

بنشین که دلتنگ باشیم تا هر دو یکرنگ باشیم
با حرف هایی که تنها ماه شب از من شنیده


زنده باشید حضرت دوست
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام جناب دکتر و به قول شریف خودتان حضرت دوست
از اینکه مطالعه فرمودید خوشحالم
سپاس
محمد حسین انصاری نژاد
1393/2/26 در ساعت : 9:31:4
سلام بردوست.
غزل زیبایی است.
دست مریزاد.
&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام استاد بزرگوار جناب انصاری نژاد
کوچک نوازی فرمودید
درود بی پایان ...
علی گیاهی
1393/2/25 در ساعت : 10:6:37
درود برشما و دست مریزاد
&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام علی گیاهی عزیز
درودتان وسپاس
هادی ارغوان
1393/2/25 در ساعت : 3:9:36
درود
تصویرمطلع بسیارجذاب است
دست مریزاد
&&&&&&&&&&&&
سلام جناب ارغوان
قلمرنجه فرمودید
سپاس
علی‌رضا حکمتی
1393/2/25 در ساعت : 13:31:55
باسلام
روزهایتان همیشه سربلند...
&&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام دوست گرانقدرم
با آرزوی بهترین ها برای شما ...سپاس
سید علی اصغر موسوی
1393/2/27 در ساعت : 14:12:26
سلام استاد
احسنتم
از بذل محبتتان هم برای نقد غزل درآینه امشب
سپاسگذارم
درپناه حق
&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام جناب استاد
حضورتان را گرامی می دارم
سپاس و درود بی پایان
حسین احسانی فر
1393/2/25 در ساعت : 9:53:10
درود بر استاد بزرگوار
بسیار زیباست و لذت بردم
&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام دوست گرانمایه ام
حضورتان را گرامی می دارم ... سپاس
عباس خوش عمل کاشانی
1393/2/25 در ساعت : 16:14:57
درود بر محمدجان عزیز.چه زیبا غزل فاخری سروده ای.خواندم و بسیار محظوظ شدم....و چه بزرگانی ذیل این غزل امضای تایید نهاده اند که خود گویای فرخنده بودن آن است.
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام جناب استاد عباس خوش عمل
حضور شما بزرگوار و دیگر سروران و دوستان مایه ی دلگرمی این حقیر است اگر تشویق های حضرت عالی نبود در همان ابتدای راه در مانده بودم اگرچه هنوز نیز در دامنه ها افتان و خیزان راهی به فرادست می جویم امیدوارم دستم از دست بزرگان رها نشود
رضا محمدصالحی
1393/2/26 در ساعت : 2:4:15
بنشین که با هم بنوشیم یک جرعه اندوه آری
- با آنکه اکراه داری - از کوزه ای لب پریده

سلام استاد عزیز

بسیار عالی
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام دوست گرانقدرم جناب محمد صالحی
قلمرنجه فرمودید
سپاس
اله یار خادمیان
1393/8/1 در ساعت : 17:20:32
سلام و سپاس رود جناب یزدانی جندقی بسیار اتر بخش بود
استفاده وافر بردم موفق باشی و مانا
&&&&&&&&&&&&&&&&&
سلام شاعر گرانقدر جناب الله یار
جضورتان را گرامی می دارم ...سپاس
بازدید امروز : 47,192 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 124,005,792
logo-samandehi