سلام و درود خلیل جان مستدام باشی و مانا با این غزل های شگفت و زیبا
|
طوفانی ام آن سان، که پس از مرگ، چراغی روشن به سر خاک مزارم نتوان کرد سلام و عرض ادب بزرگوار درود بر شما بسيار زيبا بود خواندم و لذت بردم توفيقاتتان مستدام
|
باسلام روزهایتان همیشه سربلند...
|
سلام و درووووود بر شما بسیار خوب و دلنشین طوفانی ام آن سان، که پس از مرگ، چراغی روشن به سر خاک مزارم نتوان کرد
|
استاد گرام جناب اقای ذکاوت دامت برکاته دست مریزاد. از این غزل زیبا همچون سایر غزلیاتتان لذت بردم. اما چیزی که ذهن را قدری مشغول می کرد و اگر این اشکال در غزل فوق وجود نداشت بهتر می بود این تکرار مترادفات بود. مثل: دیوار و حصار شر وشور صبر و سکون تب و تاب رگ و ریشه خار و خس خس و خاشاک دشنه و دشنام نقش و نگار باغ و بهار.... باز هم ارادت مرا بپذیرید و سایه تان مستدام باد
|
...و یک نکته ی دیگر اینکه «حصار» در فرهنگ لغت ما فارسی زبانها بیشتر به معنای «قلعه» و «دز» است تا دیوار.شاعران هم-چه قدما و چه متاخرین و معاصرین-بسیار کم از لغت «حصار» به معنای «دیوار» استفاده کرده اند....
|
درود و فراوان درود.این سایت اگر فاخر است و ارزشمند و دلنواز بواسطه ی حضور اساتیدی چون:صفابخش-اقتداری-دلبری-ذکاوت و دوسه نفر دیگر است که اسامی شریفشان را به یاد نیاوردم....من و استاد حاج محمدی و بعض مدیران شاعر سایت هم بمنزله ی مسماریم!خواستم مشابه عامیانه ی مسمار را بیاورم دیدم شاید دور از ادب تلقی کنند..از این غزل فاخر و همه چیز تمام -همچون آثار گذشته ی حضرت استادی-محظوظ و بهره مند شدم.
|
سلام استادذکاوت عزیز. حس وحال زیبای شعرهایتان راخیلی دوست دارم.مجموعه شعردلنشین "امادلم نیامد"رفیق همیشه های خلوت من است.
|
درود. درباره ی شعر استادان نباید چیزی گفت. جسارت می کنم یکی دونکته را یاد آوری می کنم: زندانی دیوارو حصارم نتوان کرد. دیوار پارسی حصار است. استفاده از فعل هایی مانند روشن نتوان کرد و نثار نتوان کرد و... با زبان شعر امروز آیا فا صله ندارد؟ کلا این بیان و زبان چقدر با من مخاطب امروز نزدیک است؟ من اندیشه را می پسندم ام اما چگونگی بیان اندشه را نمی پسندم.باپوزش!
خلیل ذکاوت
1393/2/24 در ساعت : 21:49:32
با سلام و سپاس
عرض کنم که : آوردن واژگان هم معنی و نیز خویشاوند معنوی و لفظی در کنار هم در زبان و ادب فارسی و حتی زبان روزمره، امری رایج و اتفاقا خوشایند است. شاید از باب تاکید است ، نمی دانم. نمونه های فراوانی را می توان نشان داد: مهر و محبت، رفع و دفع، جنگ و ستیز، و ...، دیگر این بنده هر چه فکر کردم معنی این فرمایش حضرت عالی را نفهمیدم که روشن نتوان کرد و نثار نتوان کرد چرا و چگونه از زبان و بیان مخاطب امروز دور است. البته مخاطب داریم تا مخاطب! برخی دنبال زبانی روان و راحت هستند به گونه ای که می خواهند بدون کمترین ممارست و مطالعه هنری و ادبی، از یک شعر لذت آنی ببرند و شاعران فراوانی هم هستند که به جای ارتقای ذهن و زبان چنین مخاطبانی، تسلیم خواسته های غیرمشروع! آنان می شوند. دسته ای دیگر از مخطبان هم هستند که از شاعر اولا و از خود ثانیا توقع و انتظار دارند که در شعر، وجه و وجهه ادبی و ادبیت این هنر فاخر و فرهیختگی و فرزانگی آن رعایت گردد. اگر در پی خشنودی گروه اول باشیم، باید تقریبا 90 درصد غزل های سایه، 40 تا 50 درصد غزل های سیمین و 30، 40 درصد غزل های منزوی و بدتر از آن تقریبا 100 درصد غزل های مرحومان عماد و قهرمان و سهی را بسپاریم به بایگانی! و مثلا عذر همین استاد خوش عمل خودمان را هم بخواهیم! و از ایشان خواهش کنیم که از این سایت تشریف ببرند
و دست آخر این که از راه دور، دستتان را می بوسم استاد و سپاس می گویم به خاطر این بذل توجه. پایدار باشید و برقرار
|
|
درود بر شما وقتی اساتید بزرگوار ئرباره شعر نظر دادند دیگر عرض اندام کوچکی چون من ،وز وز مگسی بیش نیست. بسیار لذت بردم
|