ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بازنده ی همیشه لقب دارد
سنگین تر از بهانه ی بارانی ، یک آسمان ، پرنده ی شب دارد 
لبخند کودکانه ی معصومی ، روی هزار و سیصد و تب دارد 
نقاشی سیاه دل تنگی ، دور از مداد رنگی ِ احساسات 
از عابران خسته ی پس کوچه ، یک آسمان ستاره طلب دارد 
شیرینی انار ترک مندی با طعم شور ابر کم آورده 
هق هق کنان تبسم ِ بی روحی ، جاری به بی قراری لب دارد 
گفتند دل به شانه یشب دادی ابرو به هم کشیده و می داند 
باور نمی کند هوسش وقتی شمشیر ، دست ِ میر غضب دارد 
آبستن دوباره ییک فتح است فتحی که باز فاتحه می خواند 
یک دختر شمالی گندم گون ،بر روی شانه هاش رطب دارد 
با ساعت شکسته ی دیواری ، در جا زدن خلاصه ی دنیا بود 
اینگونه لنگ پیش نخواهد برد ، گامی که حس ِ روبه عقب دارد 
حسش شبیه برگ ورق بازی ست ، حالش دچار دست بد آورده 
شاعر قمارکرده و می داند ، بازنده ی همیشه لقب دارد 
سید مهدی نژادهاشمی
کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1393/2/8 در ساعت : 10:54:29   |  تعداد مشاهده این شعر :  357


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1393/2/8 در ساعت : 12:25:45
کار قشنگی است.بهتراست این گونه باشد: یک دختر جنوبی گندم گون/بر روی شانه هاش رطب دارد.
بازدید امروز : 913 | بازدید دیروز : 13,143 | بازدید کل : 122,600,987
logo-samandehi