درود. قشنگ بود.
غلامعباس سعیدی
1393/2/7 در ساعت : 6:39:29
سلام و درود بر شما
سپاسگزارم
زنده باشید
|
|
چون به دریا رسید قطرۀ آب محو شد خار و خس ندید دگر همه دریا شدند و دور و برش یکّی می ماند و دیگری میرفت سلام و عرض ادب بزرگوار درود و تحيت بر شما بسيار زيبا سروديد فيض وافر برديم شاعرانه هايتان همواره مستدام و لحظاتتان سرشار از عشق به اهل بيت باشد مويد و منصور باشيد در پناه امام عصر باشيد
غلامعباس سعیدی
1393/2/6 در ساعت : 9:5:21
درود و سلام برجناب محمدمهدی عبدالهی
سپاسگزارم عزیز بزرگوار
شما هم در پناه اهل بیت علیهم السلام باشید
|
|
سلام ودرودتان با این سروده حزن انگیز و ختم به خیر. دید آهش چو ضامن آهو ،در پناهش گرفت وماوا داد حاجتش را شنید و کرد روا ، از حرم چون دلاوری می رفت
غلامعباس سعیدی
1393/2/8 در ساعت : 2:7:12
سلام و درود جناب اردکانی عزیز
بیت زیبایی افزوده اید
درود بر شما
زنده باشید
|
|
درود استاد از دل برآمده بر دل نشست برقرار باشید
غلامعباس سعیدی
1393/2/6 در ساعت : 16:52:18
سلام و درود خانم دکتر آرزو صفایی
بسیار سپاسگزارم
زنده باشید
|
|
سلام . درود فراوان جناب استاد سعیدی عزیز . مستفیض شدم پاینده باشید و رستگار .
غلامعباس سعیدی
1393/2/8 در ساعت : 2:8:12
سلام و درود بر حضرت دوست سرور گرامی جناب صمد ذیفر
بسیار سپاسگزارم بزرگوار
زنده باشید
|
|
درود بر جناب دوست اجتماعی اعتقادی زیبا ودارای پیام خاصی بود گنبد از دور داد دست تکان با همه ی زیبایی های این شعر باز فکر می کنم مصراع پایانی نیاز به باز آفرینی دارد همه دریا شدند ودور وبرش یکّی می ماند ودیگری می رفت اول این که یکیّ وتکّان را با این شکل نمی پسندم مخصوصألاز شاعر چیره دستی چون شما . این گونه کارها در اشعار ناصر خسرو دیده می شود وما 9 قرن از او فاصله داریم ودوم این که وقتی فطره به دریا رسید ومحوشد اگر همه دریا شدند پس نیازی به گفتن این که یکی می ماند " هان هایی که گرگ وار در پی او بودند؟" ویکی می رفت با دریا شدن همه کمی ناسازگاری دارد شاید من اشتباه می کنم چون به دریا رسید قطرۀ آب محو شد خار و خس ندید دگر همه دریا شدند و دور و برش یکّی می ماند و دیگری میرفت
غلامعباس سعیدی
1393/2/7 در ساعت : 12:56:5
درود و سلام بر حضرت دوست جناب آقای اقتداری بزرگوار سپاسگزارم که دقیق مطالعه فرمودید و نظر خویش را نوشتید. طبیعی است که همیشه به نظر شما احترام می گذارم. برای این که خدای نکرده حمل بر بی توجهی حقیر به توضیحات وزین شما نشود دو نکته را با احترام به عرض می رسانم: یکّی را با تغییر اندکی در خوانش بدون کاف مشدد هم می توان خواند؛ اما خودم وقتی شعر را می نوشتم احساس کردم مشدد باشد بهتر است نمی دانم چرا !! در مصرع آخر منظور من این نبوده که کسانی که گرگوار دنبال او بودند در حرم هم می آمدند و می رفتند. منظورم این بود که دیگر خار و خسی نبود همه پاک بودند و زلال و دریا گونه؛ بنابراین بدون قصد و غرض و به خاطر طبیعت دریا یکی میماند و دیگری می رفت. بیشتر حالت دریا و شلوغی بی ریای حرم مدّ نظر بوده است. البته قصد دفاع نداشتم. همینکه شاعر و منتقد خوش ذوق و خوش قریحه ای چون جناب اقتداری بزرگوار یادداشتی زیر شعرم می گذارند برای من افتخار بزرگی است: به گونه ای که "همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی". بسیار بزرگوارید زنده باشید و شاعر بمانید
|
|
شعر جالبی است. وصف الحال یا شرح واقعه است ظاهرا باید خفيف مسدس مخبون مضاعف مکفوف باشد (فعلاتن مفاعلن فعلن فعلاتن مفاعلن فاعو) بله ؟؟ و اما فضولی ها: (با عرض معذرت بسیار) بیت هفتم مصرع دوم: صفت خری "نسبت به خر" به این صورت به کار نرفته و نامأنوس است. اگر خری در هیأت مضاف به یای وحدت باشد یکی زاید است . بیت یازده تکّان تشدید سکته را حبران کرده. مثل بیت آخر: یکّی. خیلی حظ کردم مثل همیشه زیبا و بدیع بود. موفق باشید.
غلامعباس سعیدی
1393/2/6 در ساعت : 9:8:32
درود و سلام بر دوست اندیشمند جناب آ قای پژوهنده بزرگوار
سپاسگزارم که دقیق مطالعه فرمودید.
سپاسگزارم که نکات ارزنده ای نوشتید
زنده باشید و شاعر بمانید حضرت دوست.
|
|