ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



زبان تلخ شعر تر ندارد
زبان تلخ،شعر تر ندارد

شبی با قامتی سرشار از خشم
نشست و دوخت در چشمان من چشم


که: شاعر! تا به کی از درد گفتن
از آفت­ های فصل زرد گفتن


چرا دایم به فکر درد و داغی
چرا از من نمی­ گیری سراغی


چه شب ­ها تا سحر آنی نخفتی
ولی بیتی برای من نگفتی


مگر زیبایی ­ام را کور بودی؟!
که از شعر ترِ من دور بودی؟
..........................
چنان آتش به جانم ریخت آن شب
که خاکستر شدم از شدت تب
                 ***
قیامت قامتی هم خشم و هم ناز
به ذوقم داد شور و شوق پرواز


مرا با گرمی عشق آشنا کرد
زبانم واشد و محشر به پا کرد


به او گفتم: غزل، یعنی نگاهت
دو بیتی، وصف چشمان سیاهت


رباعی، شعری از دیوان رویت
تمام مثنوی ­ها شرح مویت


تو را هر روز می­ خوانم، چه بسیار
که فهم شعر تو کاری ­ست دشوار


تو آن شعری که استاد ازل گفت
و صدها بار حافظ در غزل گفت


تو را بسیار بوییدم، چشیدم
شرابیّ و گلی چون تو ندیدم


نفس­ های تو عطر یاس دارد
تنت طعمِ گسِ ریواس دارد


نگاهت آن قَدَر با من صمیمی ­ست
که در آن لطف یاران قدیمی ­ست


تو را مجنونِ مجنون، دوست دارم
بیابون در بیابون، دوست دارم


تو را گر شاد باشم در کنارت
و یا با چشم گریون دوست دارم


ولی من شاعری فرزند دردم
زبان تلخِ نسلِ آهِ سردم


در این فصلی که یخ ­بندان ­ترین است
زبان ­ها سرد و دل­ ها آهنین است؛


 
بساطِ عاشقی رونق ندارد
کسی دستی به سوی حق ندارد؛


صداقت، بال و پر در خون نشسته
عدالت، بُهت در جان، پای بسته؛


تمام شاخه­ ها را میوه درد است
نصیب دشت ­ها باران زرد است؛


غم نان نه، غم ایمان مرا کشت
تبِ دیدار یک انسان مرا کشت؛


چگونه شعرِ تر، می ­خواهی از من؟
زبانی چون شکر، می­ خواهی از من


زبانِ تلخ، شعرِ تر ندارد
که آتش غیر خاکستر ندارد.

ctrl/cmd++v
کلمات کلیدی این مطلب :  ،


   تاریخ ارسال  :   1393/2/4 در ساعت : 16:2:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  512


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد حسین پژوهنده
1393/2/7 در ساعت : 0:48:11
انصافا عنوان با مسمایی است اقتداری.
از حس تعهدتان همراه با ذوق شاعری هم سپاسگزارم. الحق که شعر یعنی همین. جز این اگر باشد شر است نه شعر!





سلام بر پژوهنده ی عزیز
ممنون از این که هم به وهم وبلاگم سرزدید واظهار لطف کردید
محمدمهدی عبدالهی
1393/2/4 در ساعت : 19:5:27
چگونه شعرِ تر، می ­خواهی از من؟
زبانی چون شکر، می­ خواهی از من


زبانِ تلخ، شعرِ تر ندارد
که آتش غیر خاکستر ندارد.

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزيز جناب اقتداري بزرگوار
فوق العاده زيبا و دلنشين بود
همواره شاعرانه هايتان مستدام باشد
جاويد و سربلند باشيد
ياعلي




سپاس قلبی ام را خدمت شما دوست عزیز اعلام می دارم
ممنونم از حضور مداومتان
صمد ذیفر
1393/2/5 در ساعت : 21:28:44
به او گفتم: غــزل، یعنی نگاهت
دو بیتی، وصف چشمان سیاهت
..................................
غم نان نه، غــم ایمان مرا کشت
تبِ دیدار یک انســـان مرا کشت؛
..................................
زبانِ تلــخ، شعـــــــرِ تــــر ندارد
که آتش غیــــر خاکستـــر ندارد.
سلام و درود بیکران بر سرور و دوست ارجمندم جناب اقتداری عزیز .
بسیار عالی و دلنشین بود .. دستمریزاد
پایدار و برقرار باشید




دروذ بر جناب ذیفر عزیز
ممنون از تذکرتان وسپاس از این که نگاهی مهربان به این شعر داشته اید
دکتر آرزو صفایی
1393/2/6 در ساعت : 13:43:55
درود استاد
زیبا سروده تان بر دل نشست
برقرار باشید



درود بر خانم صفایی
ممنونم از حضورتان
غلامعباس سعیدی
1393/2/4 در ساعت : 16:28:58
سلام و درود حضرت دوست جناب اقتداری عزیز


بسیار زیباست

زبان تلخ شعر تر ندارد


چگونه شعر تر میخواهی از من




زنده باشید و شاعر بمانید


ممنون وسپاس از جناب دکتر سعیدی عزیز
شرمنده ی الطافتان هستم

خدابخش صفادل
1393/2/9 در ساعت : 21:2:52
درود. آقا قشنگ بود.
شکیبا غفاریان
1393/2/5 در ساعت : 0:10:2
سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
زیبا و دلنشین سرودید مانند همیشه ..
و واقعا " کی شعر ِ تر انگیزد خاطر که حزین باشد"
پاینده باشید.



درود بر شما
شاعر خوش ذوق ممنون که سر زدید
علی گیاهی
1393/2/6 در ساعت : 12:5:45
درود استاد
زیبابود


ممنون جناب گیاهی
زینب کوشکی
1393/2/7 در ساعت : 12:30:21
در این فصلی که یخ ­بندان ­ترین است
زبان ­ها سرد و دل­ ها آهنین است؛
...غم نان نه، غم ایمان مرا کشت
تبِ دیدار یک انسان مرا کشت؛
بسیار عالی همچون همیشه. موید باشید




درود بر شما سرکار خانم کوشکی
ممنون وسپاس
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1393/2/4 در ساعت : 19:9:13
درودها بر استاد بزرگوار و بلیغ السان... مثنوی بسیار پر معنی و زیبایی خواندم از حضرتعالی...
کاش در این دو بیت زبان سروده را از ترانه به شعر تغییر دهید!: (البته این نظر حقیر است و چه بسا که صائب هم نباشد)
تو را مجنونِ مجنون، دوست دارم
بیابون در بیابون، دوست دارم

تو را گر شاد باشم در کنارت
و یا با چشم گریون دوست دارم

(بیابون و گریون)

موید باشید و برقرار...
عزت الله الماسی
1393/2/6 در ساعت : 20:43:24
درود بر استاد اقتداری عزیز
زیبا بود
شاد باشید




ممنون جناب شیخ!
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1393/2/4 در ساعت : 18:42:39
جناب اقتداری ارجمند
سلام و تحیت
سپاس از شعرتان که تر و تازه دمیده می شود ...



سلام ودرود بر جناب حسام
سپاس از محبتتان
سید مهدی نژاد هاشمی
1393/2/5 در ساعت : 14:48:58
زاد روزتان مبارک زنده باشید استاد



درود بر شما جناب نژاد هاشمی عزیز
ممنون از تبریکتان
اله یار خادمیان
1393/9/17 در ساعت : 17:31:54
با سلام و درود عرض ادب بسیار لذت بردم و
شارژ شدم از این شعر ارزشمند و پرپیام شما
جاودانه باشد گوهر وجود شما جناب استاد اقتداری عزیز

نگاهت آنقدر با من صمیمی است
که درآن بوی یاران قدیمی است

زبان تلخ شعر تر ندارد
و آتش غیر خاکستر ندارد

ازاینکه (و) را جایگزین (که) کردم عذر خواهی می کنم سلیقه بنده این بود جسارت را ببخشید عزیز
بازدید امروز : 12,725 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,233,932
logo-samandehi