نه!...
....شانه ام به مرزهای آسمان نمی رسد...
دست من به سازهای این جهان نمی رسد
هرچه داد می زنم...هرچه جیغ می کشم...
ناله ام به گوشهای این و آن نمی رسد
مرده ها فضای عشقهایشان مجازی است
من لبم به کوزه های دیگران نمی رسد
هرچه بیل می زنم... هر چه گور میکنم
کار من به لاشه های نیمه جان نمی رسد
راه می روم... می دوم ...نه سقوط می کنم...
راه من به دشتهای بیکران نمی رسد
مرده ام ... پلی میان گورها کشیده ام
آفتم به زنده هاي بد زبان نمی رسد
تا ابد اگر میان خاطرت سفر کنم
قصه ام به انتهاي اين خزان نمی رسد
نه نمی رسد!نمی رسد! نمي رسد!
رسد؟!...
راشین گوهرشاهی
بيست و ششم فروردين نود و سه
با تشكر و سپاس بيكران از مديريت و اساتيد ارجمند اين سايت در رهنمونها و انتقادهاي بجايشان در شعر.
تاریخ ارسال :
1393/1/27 در ساعت : 10:1:47
| تعداد مشاهده این شعر :
617
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.