ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نخستین نگاه

دیشب که چنگ زد به تنم تب لبهای سرخِ داغ کجا بود

تبخالِ بسته گوشۀ لب بود گرمای بوسه کارگشا بود

 

هر بار چنگ خویش گشودم تا تار موی تو بنوازم

نومید دست خالیم افتاد موی تو شانه شانه رها بود

 

گفتم پیمبری بفرستم سرمستِ آیه های نگاهت

تا آورَد به سوی تو پیغام، پیغامِ بوسه گرچه خطا بود

 

دیدم که روح هرچه پیمبر در پیچ و تاب موی بلندت

در پیچ و تاب و خسته و گمراه آشفته مثل باد صبا بود

 

آن شب شب ازل که سرشتند گِل را برای آدم و حوا

چشمت به قاب سینۀ دیوار، دیوارِ کارگاه خدا بود

 

از چشم، چشم مست سیاهت آهسته می چکید تماشا

در مشت مشتِ گل، گلِ آدم، حالی ز جنس هول و ولا بود

 

بودند گنگ و محو تماشا کرّوبیان عالم بالا

گفتم: بلی! نگاه تو گل کرد آری بلی ز جنس بلا بود

                                                             

ناگاه دسته دسته رسیدند تا مست یک نگاه تو گردند

یک دسته سخت ولوله میکرد آن دسته دستۀ فقها بود

 

هرکس سرش به حرف خودش گرم برلب هزار قیلَ وقالَ             

با گامهای خسته و سنگین، کز بطن و ریش و نعل و عصا بود

 

بر آن نگاه مست غزلبار بستند چشم خستۀ خود را

در آن نگاه مستِ نخستین دیدند شبهه، شبهه خطا بود

 

آن شب شب ازل شب تب بود از این گروه مسئله پرداز

در دل هزار پاسخ و پرسش بر لب هزار چون و چرا بود

 

تا قاب را ز سینۀ دیوار، دیوار کارگاه بگیرند

دیوار در هجوم نگاهِ این قوم گیج سر به هوا بود

 

فریادِ دورباش نگاهت پس راندشان و پس همه رفتند

فریاد دورباش تو نشنید هرکس که کور و ناشنوا بود

 

انکارِ چشم مست سیاهت این قوم اگرچه پیش گرفتند

با آن نگاه پیش نمی رفت این کار، کار کارِ خدا بود

 

ناگاه شورِ ولوله بنشست، فریاد شوق و هلهله برخاست

گنجشکهای بوسه سرودند کاین بار نوبت عرفا بود

 

تا راز چشم مست تو دیدند بردندش و به سینه سپردند

چشم تو خنده ای زد و فرمود: بهتر ز کنج سینه کجا بود

 

غلامعباس سعیدی


موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/1/21 در ساعت : 10:36:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  912


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

امین نوراللهی (فریاد)
1393/1/23 در ساعت : 11:46:24
سلام استاد.بسيار خوب بود و متفاوت.هميشه هنرمنداني موفقند كه همچنان كه آثارشان نو و به روز است ارتباطشان با ادبيات گذشتگان قطع نشده باشد
غلامعباس سعیدی
1393/1/23 در ساعت : 16:53:37
سلام و درود بر شما جناب امین نوراللهی

بسیار سپاسگزارم بزرگوار

شما لطف دارید
زنده باشید و شاعر بمانید
محمد حسین انصاری نژاد
1393/1/21 در ساعت : 20:15:37
سلام بردوست خوب شاعرم.
غزل عمیق ورازناکت راباشوق زمزمه کردم.
دلت به زمزمه ی عشق،خوش باد.
غلامعباس سعیدی
1393/1/21 در ساعت : 21:2:0
درود و سلام بر جناب حجه الاسلام و المسلمین محمدحسین انصاری نژاد زید عزه

سپاسگزارم بزرگوار

دل که عاشق نشود غدّۀ چرکین باشد
به چنین زائده، دل نیست، دمل باید گفت

زنده باشید و شاعر بمانید
دکتر آرزو صفایی
1393/1/23 در ساعت : 13:8:26
درود بر شما نیک مهر
فیسه ی زیبایتان بر دل نشست
قلمتان استوار
غلامعباس سعیدی
1393/1/23 در ساعت : 16:55:33
سپاسگزارم خانم دکتر آرزو صفایی
سپاسگزارم بزرگوار

خوش آمدید
زنده باشید و شاعر بمانید
محمدمهدی عبدالهی
1393/1/21 در ساعت : 11:46:13
سلام و عرض ادب استاد
درود بر شما
لذت بردم
موفق باشيد و كامياب
غلامعباس سعیدی
1393/1/21 در ساعت : 20:58:47
سلام درود بر جناب عبدالهی بزرگوار



بسیار سپاسگزارم عزیز دل

زنده باشید
سارا وفایی زاده
1393/1/23 در ساعت : 11:57:22
درود بر شما و قلمتان
غلامعباس سعیدی
1393/1/23 در ساعت : 16:54:38
درود بر شما بانو وفایی زاده

بسیار سپاسگزارم بزرگوار

خوش آمدید
مجید مه آبادی
1393/1/21 در ساعت : 23:2:8
درود شاعر توانمند
لذت بردم
غلامعباس سعیدی
1393/1/22 در ساعت : 1:10:39
درود بر دوست خوب مجید مه آبادی بزرگوار

بسیار سپاسگزارم
زنده باشید
ابراهیم حاج محمدی
1393/1/27 در ساعت : 0:13:47
درود حضرت دوست
بسیار زیبا . فاخر و سلیس // بهره بردم
غلامعباس سعیدی
1393/1/27 در ساعت : 8:26:56
سلام و درود بر شما حضرت دوست

سپاسگزارم

زنده باشی و شاعر بمانید
بازدید امروز : 17,576 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,181,887
logo-samandehi