ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مسجد جامع یزد/این قامت بلند شکیبای بی قرین!

درشهر خشت وخاطره
    شهر نجیبِ خاک،

این خطه ی تلاش وشکیب و شعور وشور،
اینجا که در چمن، همه گلدسته رُسته است،
مانده است یک شکوهِ شکیبایِ بی قرین،
میراث ماندگار ،
آنسان که بی ملال،   تاریخ در تبسم او موج میزند.
فرهنگ در تغزل او مانده یادگار.
یک قامت بلند ِتوازن که برده دل
یک سرو آشنا که به صحرا تنیده مهر.
انگار در نمازِ نیاز ایستاده سبز،
یک سرو سرفرازِتماشا که درقیام،
سرمست درقنوتِ تمنا گشوده دست
وین شهر خسته را به دعا ساز می کند،
این کیست این غریبِ دلارامِ روزگار؟
کاینگونه سبز میرسد از دشتهای عشق،
اینسان زلال میرسد از باغ های دور،
این کیست کاینچنین غزل آغاز می کند؟
انگار جاری است/ از باده قنات ِقنوتش دو رود نور..
این می فروش کیست؟     کاینسان به تشنگان زمین روح میدمد
می بخشد از پیاله ی توحید ،زندگی،
دستی چنین عزیز ندیدم در این دیار،
برمن که سخت تنگدلم درکویر زرد ،
تا دل به اوج بال برآرد از این حصیض!
گویی تمام پنجره ها باز می کند!
لطفش مدام، مرهم دلهای خسته باد!
جایی دلم نخوانده چنین راز بندگی ،
یادش قرار خاطرخوبان بیقرار!
بشکوه آسمانی اش از هربلا به دور!

نامش بلند باد /  شکوهش همیشگی !

16/12/92
کلمات کلیدی این مطلب :  یزد ومسجد جامع ، میراث ماندگار ، محمدی کویر ،


   تاریخ ارسال  :   1392/12/16 در ساعت : 13:30:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  2131


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد حسین انصاری نژاد
1392/12/16 در ساعت : 20:21:12
سلام استادمحمدی عزیز.
کارزیبایی است.
دست مریزاد.
خاطرات شیرین زندگی درمیبدیزد وهمنفسی کویرراهرگزفراموش نمی کنم.
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/16 در ساعت : 15:2:28
به به !! به به!! گل به گل آدم می شکفد با خواندن این شعر پرشور و زیبا...
درودها... درود بیکران بر استاد محمدی عزیز(کویر)

ترنّم شعر و شورتان در گوش فلک طنین افکن باد!
برقرار باشید و ماندگار...
و سلام...
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1392/12/17 در ساعت : 2:46:4
سلام آقای محمدی بزرگوار
بسیارزیبا و ماندگارسروده اید .خاطرات سالهای تحصیل دریزد وزیارت این مسجد باشکوه را درذهنم تصویر نمودید .دست مریزاد
سربلندباشید
خدابخش صفادل
1392/12/16 در ساعت : 15:6:57
درود! استوار و روان.به یادشعر شفیعی کدکنی افتادم: به کجامی برد این نقش به دیوار مرا...
صمد ذیفر
1392/12/18 در ساعت : 4:39:39
این کیست کاینچنین غزل آغاز می کند؟
انگار جاری است/ از باده قنات ِقنوتش دو رود نور..
********************************
سلام . درود بیکران و بیکران درودهای آسمانی برای برای خلیفۀ خالق در زمین که صنعی مُلهم از آفریننده هستی بخش دارد .
عرض ادب و احترام محضر جناب استاد محمدی (کویر)عزیز .
چندین بار با تامل خواندم و هر بار لذّت و آموزشی مضاعف داشت ..
از درگاه آن بخشندۀ بی منّت تمنّا دارم ، بلطف و رحمانیّت خود ،از دریای با عظمت و لایتناهی کَرَمَش ، ساغری را بنوشاند تا از هر حضیضی اوج بگیرید تا والاترین مقام بندگی و عبودیّت ..در آن اعلی علّیین رازها کشف کند تا پیاله ای باشد برای جنت الماوی.. آمین .
......................
همه منتخب هستند:
درشهر خشت وخاطره
شهر نجیبِ خاک،
این خطه ی تلاش وشکیب و شعور وشور،
اینجا که در چمن، همه گلدسته رُسته است،
مانده است یک شکوهِ شکیبایِ بی قرین،
میراث ماندگار ،
..
این می فروش کیست؟ کاینسان به تشنگان زمین روح میدمد
..
تا دل به اوج بال برآرد از این حصیض!
گویی تمام پنجره ها باز می کند!
لطفش مدام، مرهم دلهای خسته باد!
جایی دلم نخوانده چنین راز بندگی ،
عبدالله عمیدی
1392/12/16 در ساعت : 22:33:15
سلام استاد گرامی
سپاس از لطف شما عزیز و بزرگوار
بازدید امروز : 33,394 | بازدید دیروز : 32,276 | بازدید کل : 125,548,512
logo-samandehi