ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بچّه ی ناخلف!
عــق  زد  و  آورد  بالا  هر چه می   نوشیده بود
من  نمی دانم   کجا و با  که ،  کــی نوشیده  بـود

مادرش می گفت : سال  پیش در  فصل   بهــــار
با  یکی  بدتر   ز  خود   در شهرری نوشیده بود

از  خدا  پنهان  نبوده   از  شمــا  پنهان   چــرا
سال  قبلش  هم   به  گلگشت  دبی نوشیده  بود

گفتمش : زن!حرف امروز است حرف پار نیست
این  ننر دردانه  هر جا بود  مــی  نوشیده  بود

در  حضر با چند تن سرخاب مال  لاش و لوش
در  سفر  با  زن  نما  مردان گی نوشیده بــود

مشتزن  فرزند ما  در  غرب با یک مشت زن
ویسکی دررینگ  برعکس «کلی»نوشیده بود

بارها  هم  در  کنار  جسر  بغــــداد   خــراب
ادعا  می کرد  همراه  «قسی» نوشیده بـــود

بی پدر در  خدمت  ســربازیش هم چند بطــر
یک نفس  در  پادگان  سمت جی نوشیده بود

ساقی ناکس به دستش بول استر جای  مــی
داد و او با  گفتن  مرسی - اوکی نوشیده بود

روح  ناخرسند او  می گفت   در  عهد قدیم
یک دو ساغر با سران  قوم  طی نوشیده بود

گاه شادی این  شرنگ آلود  را با بانگ چنگ
گاه  ماتم  نیز  با   آهنگ   نی  نوشیده بود

خـــل پسر  مــاخــولی  ما آب   آتشناک   را
ز اوّل  نوروز   تا   پایان دی نوشیده  بــود

هی  به او  گفتم از این کارخطا  بر داردست
هی دهن کج کرده  بر  بابا و هی نوشیده بود

دوش در رویای خود دیدم  اوردوز کرده است
شیشه مصرف کرده بود و می ز پی نوشیده بود

گر بریزی  روی  هم  دریای  عمّان  می شود
آبکی هایی که من ناخورده وی نوشیده  بود

بچّه های  دیگران   دکتر  شدند و  مــال  ما
ناخلف شد تا بگیرد  دم به ساعت  حال مـــا!





کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1392/12/10 در ساعت : 20:18:25   |  تعداد مشاهده این شعر :  919


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی برزگری خانقاه (تنها)
1392/12/11 در ساعت : 0:44:26
بسیار زیبا بود لذت بردم استاد دست مریزاد
مصطفی معارف
1392/12/11 در ساعت : 12:51:46
درودتان استاد،
چه کند بچه بیچاره از کجا بداند شما ننوشیده مستید و به حال او آگاه .
مستی تان مستدام روزگارتان خوش و به امید دیدار مجدد
علی فردوسی
1392/12/12 در ساعت : 11:8:9
علقه اش بر شعرهای حافظ از این بود که
هرچه حافظ ادعا می کرد، وی نوشیده بود
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/12/10 در ساعت : 23:58:26
درودها استاد... الحق که استادید!!
طبع بلند و ذوق سرشارتان را صمیمانه می ستایم...
برقرار باشید و بر مدار حق...
یاحق...
علی اصغر اقتداری
1392/12/11 در ساعت : 9:37:8
خوش عمل گویا تو هم با آن جوانک می زدی !!!
درود بر این طبع روان واین ذهن مستعد
راشین گوهرشاهی
1392/12/12 در ساعت : 9:14:36
بچّه های دیگران دکتر شدند و مــال ما
ناخلف شد تا بگیرد دم به ساعت حال مـــا!


طنز جذابي بود
شاعرانگيتان مستدام
حامد خلجی
1392/12/10 در ساعت : 21:39:49
سلام جناب خوش عمل عزیز

همیشه سربلندو سلامت باشید
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/12/10 در ساعت : 22:8:22
سپاس از این شعر بسیار روان و ارزشی تان ....
همیشه با می و نی و پی ادم های صادق محشور باشید ...
گواریتان باد این مستی ...
ساراسادات باختر
1392/12/11 در ساعت : 6:0:39
درود بر استاد خوش عمل عزیز
بسیار زیبا بود
سمیه اکبری
1392/12/11 در ساعت : 17:26:16
بچّه های دیگران دکتر شدند و مــال ما
ناخلف شد تا بگیرد دم به ساعت حال مـــا!
حسین احسانی فر
1392/12/11 در ساعت : 9:30:53
درود بر استاد خوش عمل خوش قریحه
بسیار زیبا سرودید
عنوان شعر زیبایتان را که دیدم یاد یک دوبیتی از خودم افتادم.
شاید خالی از لطف نباشد که تقدیمتان کنم:


شعر می گویم و از گفته ی خود نا شادم

بچه ی نا خَلَفِ رفته ز قلب و یادم

من خَلَف بودم و آغوشِ پدر جایم بود

حال بیرون ز درِ خانه ی خود افتادم
سارا وفایی زاده
1392/12/12 در ساعت : 11:38:19
درودتان استاد خوش عمل عزیز

بسیار زیبا و جذاب سروده اید

برقرار باشید
سحر دگلی (آریایی)
1392/12/11 در ساعت : 21:4:0
سلام و درودها بزرگ گرامی

پند و کنایه تان زیبا با زبانی طنزآلود بیان شد

درودها



قلمتان جاودان
احساستان در امان باد
حسین نبی زاده اردکانی
1392/12/12 در ساعت : 21:32:31
سلام درود فراوان و با اجازه شما:

شکر ایزد این پسر خیلی نبوده ناخلف
چون نگفتی مال مردم با تبانی خورده است
دزد ناموس کسان نابوده در هر رهگذر
هم نه اموال یتیمان را نهانی خورده است
مسجد و محراب را با می نیالودست او
می به جاهای مجاز آن چنانی خورده است
روز محشر گر ببینی در بهشت او راست جای
حکم عفو از خالق دنیای فانی خورده است
بازدید امروز : 6,513 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,331,644
logo-samandehi