سلام .
و درود بر شما جناب اکبری عزیز.
غزل خوبی است .روان و جمع و جور .دستمریزاد.
طبع و قلم تان پایدار .
تب است کلِّ وجودم ، بگیر دستم را
چقدر حس تو را دارم و نمی فهمی!
......................................................
پیشنهاد:
فهمیدن با دانستن تفاوت دارد . با عنایت به ابیات ، بنظرم قصد و نظرتان از ردیف ( دانستن )یوده (خبر نداری یا اطلاع نداری ) مواردی مانند مقطع غزل (بگیر دستم را و مخاطب غزل ) بیانگر آن است .. پس ردیف نمی دانی نسبت به نمی فهمی مناسب تر بنظر میرسد. .حتی نام سروده را نیز شامل می شود .
چقدر حــسِّ تو را دارم و نمی دانی
گرفته است دلم را غم و نمی دانی
باز این فقط یک نظرو پیشنهاد برای همفکری است و نظر شما محترم و حجّت است . موفق باشید.
..............................................
پاسخ:
با سلام
ممنون از اینکه وقت گذاشتید.
به مورد خوبی اشاره نمودید.
اینجا منظور از "نمی فهمی همان درک نکردن است.. البته نمی دانی هم خوبه.
در جنوب که ما زندگی می کنیم معمولا فهمیدن بجای دانستن به استفاده می شود.
مثال:
فهمیدید دیشب بارون اومد.
:...