ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل در مانی
غزل درمانی ام کن آی !آهو چشم تقدیرم        به یاد جوانی
که  من بی شعر شورانگیز چشمان تو می میرم

لبم در حسرت شاتوت لب های تو می سوزد
مسوزان بیش از اینش تا نخوانی بعد ازاین پیرم

معطر می شوم وقتی که یادت می وزد بر من
چقدر اما زچشمانم گلاب اشک می گیرم !

چرا شعر بلند گیسوانت را نباید خواند ؟
همان شعری که با تفسیر آن عمری ست در گیرم

مگر در مذهب چشمان تو عاشق شدن کفر است
که فتوا می دهد قانون چشمانت به تکفیرم

چه دستی برده بالا بین ما  سدّ جدایی را
چنان سدی که در تخریب آن وامانده تدبیرم

بخواهی یا نخواهی بر سرم آوار خواهد شد
بنای درد جان سوز تو، چون این است تقدیرم
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/12/4 در ساعت : 23:59:35   |  تعداد مشاهده این شعر :  601


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  علیرضا     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
طبق معمول بسیار زیباست شعر است روح شعر را دارد از قریحه ای حقیقتا" شاعر تراویده است ماشاء الله
خدابخش صفادل
1392/12/5 در ساعت : 21:1:45
غزل درمانی را خواندم.درود برشما.






درود بر استاد عاشقانه ها جناب صفادل عزیز
محمد حسن بذرکار (محب)
1392/12/7 در ساعت : 11:11:47
تشکر میکنم از این بذل مهربانانه اشعار نابتون به نگاه وجان عطشان ما....
سارا وفایی زاده
1392/12/5 در ساعت : 10:38:45
سلام جناب اقتداری بزرگوار



بسیار زیباست




ممنونم از شما

فهیم بخشی
1392/12/6 در ساعت : 21:34:5
معطر می شوم وقتی که یادت می وزد بر من
چقدر اما زچشمانم گلاب اشک می گیرم !

چرا شعر بلند گیسوانت را نباید خواند ؟
همان شعری که با تفسیر آن عمری ست در گیرم

مگر در مذهب چشمان تو عاشق شدن کفر است
که فتوا می دهد قانون چشمانت به تکفیرم




سلام ودرود بر استاد نازنین
احسنت
بسیار زیبا




ممنونم عزیز محبت شما را سپاس می گویم
حمیده میرزاد
1392/12/9 در ساعت : 2:20:20
درود استاد
عاشقانه اى بسيار زيباستتتت
سمیه اکبری
1392/12/5 در ساعت : 16:10:1
غزل درمانی ام کن آی !آهو چشم تقدیرم
که من بی شعر شورانگیز چشمان تو می میرم

چرا به یاد جوانی؟ الآن هم جوانید استاد. پر از ذوق و شور!
این هم سند:

لبم در حسرت شاتوت لب های تو می سوزد

معطر می شوم وقتی که یادت می وزد بر من

چرا شعر بلند گیسوانت را نباید خواند ؟

مگر در مذهب چشمان تو عاشق شدن کفر است






ممنون از نگاه محبت آمیزتان
شکیبا غفاریان
1392/12/6 در ساعت : 8:47:15
زیبا سروده تان بر دل نشست جناب اقتداری
سرشار و جاری باشید



سپاس خانم غفاریان
صمد ذیفر
1392/12/8 در ساعت : 10:37:37
چرا یاد جـــــوانی ؟ گو که بعد از دورۀ خــــــامی
جمــــــال عشق را بی پرده دید این دیدۀ پــیرم

به شــــرط پختگی آتش به دوران جـــــــوانی زد
به پیری زد جوانه تا جوان ســـــــازد به اکسیرم

که این اکسیرعشق است وجوان را پیرو پیران را
جوان چون اقتداری سازد آن استاد چون شیرم
سلام .
درودها بر جناب استاد اقتداری عزیز .
چند روز پیش غزل زیبا و عاشقانۀ دلنشین تان را خواندم . اما فرصت تامل نداشتم . حیفم آمداز لذت آن بی بهره باشم تا امروز که فیض وافر و حظّ عاشقانه نصیب جان شد .
چه میشد ؟ شور جوانی با درک پیری در کنار هم به میدان عشق می رفتند؟
از درگاهش تمنا دارم ،عاشق بمانید تا به وصل معشوق ازل و ابد نائل گردید .آمین.

غزل درمانی ام کن (( به تنهایی غزلی است دلنشین))
غزل درمــــــانی ام کن آی !آهو چــــشم تقدیرم
که من بی شعر شورانگیز چشمان تو می مـــیرم

چرا شـــــــعر بلند گیــــــــــسوانت را نباید خواند ؟




سلام ودرود خداوند بر شما باد
اتفاقأمنتظر نگاه مهربانتان بودم خوشم آمدتان را دیدم با خودم گفتم شاید شعر عاشقانه را نمی پسندید
به هر حال بزرگواری فرمودید
همان شعری که با تفسیر آن عمری ست در گیرم
شبنم فرضی زاده
1392/12/7 در ساعت : 10:2:13
درودجناب اقتداری عزیز
قندمکرربود
زیبا
محمدمهدی عبدالهی
1392/12/23 در ساعت : 22:38:55
بخواهی یا نخواهی بر سرم آوار خواهد شد
بنای درد جان سوز تو، چون این است تقدیرم

سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
زیبا و دلنشین بود
لذت بردم
بازدید امروز : 12,747 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,233,954
logo-samandehi