ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



او هست میبینم نگاهش را به این خانه

 گفتم تو اینجایی...نمی فهمند حالم را
حتی عزیرانم  که می بندتد بالم را

حتی عزیزانم نمی فهمند و می بینند
وقتی که شادم بانگاهت درخیالم را 


گفتم که او هر روز نان می آورد خانه
موی مرا با دستهایش می کند شانه
گلدان حسن یوسفم را رنگ و بو داده
گفتم نمی بینید؟خندیدند:دیوانه

دیوانه ام! لیلای مجنونم.دلم خون است
در قلب من دریای خون سرخ مجنون است
اشکم اگر چه خشک شد اما پر از موجم
در شعر هایم بغض بی پایان کارون است ....

باشد نمی گویم دلت در رود می لرزد
دلهای ترد و بی تکبر زود می لرزد
عشقت چراغ روشن شبهای بیدار است
شمعی اگر خاموش باشد دود می لرزد

میبینمت در کوچه های خسته می گردی
انگار دنبال خودت.دنبال یک مردی
می بینمت هر روز و می گویم خدا را شکر
حالا اگر بودی در این دنیا چه می کردی؟

دنیای من هستی چه می فهمند حالم را
عطر وجودت .بوی نارنج شمالم را
دنیای من هستی..نه دنیا را نمی خواهم
وقتی کسی اینجا جواب این سوالم را...

او هست می بینید؟ می گویند:اینجا؟!  نه!
او هست میبینم نگاهش را به این خانه
این خانه از لبخند سرخش مانده پا برجا
اینجاست میبینید؟ می خندند ...دیوا....نه!

نغمه مستشارنظامی 29 بهمن


   تاریخ ارسال  :   1392/12/4 در ساعت : 0:51:0   |  تعداد مشاهده این شعر :  729


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

خدابخش صفادل
1392/12/5 در ساعت : 21:8:1
شعرتان را خواندم.درود!
شهاب الدین رهنما
1392/12/5 در ساعت : 19:2:21
سلام خانم مستشار نظامي
در مصراع دوم يك «ن » كم نوشتيد كه انگار 80 نفر آمدند و برايشان مهم نبود!
لطفا اين اشكال تايپي را اصلاح كنيد:

حتی عزیرانم که می بندند بالم را

آرزومند توفيق بيشتر شمايم
فاطمه معین زاده
1392/12/6 در ساعت : 1:39:23
به نام خدا
نغمه ی عزیز سلام
شعراتو همیشه دوست دارم ...
محمدمهدی عبدالهی
1392/12/23 در ساعت : 19:1:44
سلام و عرض ادب بزرگوار
درود بر شما و بر طبعتان
ماجور باشید
بازدید امروز : 40,751 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,205,062
logo-samandehi