خانه ها کوبه داشت _ زنانه و مردانه_ غیرت از پشت در آغاز می شد و چشم ها آرامش داشت و گوش ها در مصطبه ها تکثیر می شد ... عال العال نوشتید حال وهوایم عوض شد مرحبا دارید...
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/11/21 در ساعت : 23:42:8
سلام و تحیت بر برادر بزرگوارم
متشکرم
همراهیتان برکت می آورد
|
|
سلام . درودبر حسام عزیز. تصویر زیبایی از زیبایی گذشته ساخته اید . دستمریزاد. احساس خاصی به خواننده می بخشد مانند خاطرات دوران کودکی و نوجوانی هر شخص که فقط به خود شخص تعلق دارد . دنیایی است که وسعتش به اندازه ی ذهن و یاد آن شخص است و وجودش به وجود همان شخص بسته است .با مرگش ,آن دنیا نیز محو می شود مگر آنکه آن خاطرات به شکل واقعی ثبت و ماندگار شود. البته آنچه باقی می ماند تصویری از واقعیت است. مانند این تصویر آشنا : دوره ی سادگی بود و زیلو فرش های نخ نما حرمت داشت و گیوه ها را بر میخ می آویختند تا خاک گود زورخانه بر باد نرود حوض را به رنگ آبی می کردند تا آب در آن آرام گیرد و چند ماهی قرمز...
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/11/24 در ساعت : 7:32:27
سلام و تحیت بر برادر بزرگوارم جناب ذیفر
متشکرم
حضورتان و نوع نگاه پرادراکتان آموختنی است
از این که محبت می کنید و بر سیاه مشق بنده قلمی به مهر می زنید سپاسگزارم
التماس دعا
|
|
سلام نمی گویم سختی نبود قحطی نبود بود بود بود اما به وسعت یک آسمان خدا بود صفا بود وفا بود .... چقدر ساده و روان منویسید ، لذا بردم ممنون
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/11/21 در ساعت : 23:55:56
برادر گرامی ام سلام و تحیت
متشکرم
از شور و شعرتان می آموزم و سپاسگزارم
|
|
سلام و عرض ادب بزرگوار زيبا سروديد درود بر شما لحظاتتان سرشار از عشق به خالق عشق باشد و شاعر بمانيد ياعلي
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/11/21 در ساعت : 23:44:3
برادر ارجمندم سلام و تحیت
متشکرم
از این همه محبت می آموزم
|
|
درود چقدرزیبادیدم افرین برشما
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/12/12 در ساعت : 10:11:30
خواهر خوبم سلام و تحیت
سپاس از حضورتان
|
|
سلام بر استاد عزیز
زیبا و دلنشین بود
التماس دعا
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/11/21 در ساعت : 23:43:16
برادر بزرگوارم سلام و تحیت
متشکرم
از نگاه عطوف و مهربانتان می آموزم
سپاس
|
|