این شعر فوق العاده است. دست مریزاد
|
تو سهلِ مُمتنعی ، من طلسم تعقیدم نمی شود که شوم یک ترانه شاعر تو تو آخرِغزلی ، صوفیانِ پُست مُدرن نمی رسند به معنای بیتِ آخر تو... سلام و عرض ادب بزرگوار واقعا زیبا سرودید دست مریزاد ماجور باشید
|
سلام. زیبا بود . درود جناب ضیایی عزیز . پاینده باشید. هزار وادیِ تاریخ را، سراسیمه دویده عشق، که شاید شود معاصر تو به درکِ باطن و معنا نمی رسد هر دل که چلّه ای ننشیند به کشفِ ظاهر تو
|
بسیارزیبادغدغه های عارفانه را بااحساسات شاعرانه درآمیخته اید... وازعناصری چون هنجارگریزی- پارادوکس -اصطلاحات عرفانی و...بسیارطبیعی وغیرتصنعی در شعربهره گرفته اید. جام جان تان از مجمع الجزایردوست سرشارباد. بدرود
|
|
|
سلام برادر.احسنت بسيار عالي
|
سلام ،غزل زیبایی بود و عمیق و لذت بخش بود به نظرم آمد در مصراع اول بیت دوم چرا بجای "تاریک" از "تاریخ" استفاده نفرموده اید باز هم بخاطر این شعر زیبا متشکرم جناب دکتر ضیایی گرامی
|
درود فراوان جناب ضیائی بسیار زیبا و دلنشین سرودید تو آخرغزلی ، صوفیانِ پُست مُدرن نمی رسند به معنای بیتِ آخر تو فکر میکنم در مصراع دوم دو حرف «میم» از قلم افتاد. اجرتان با صاحب شعر
|
عالی بود عالی درودتان استاد
|
احسنت جناب ضیایی ببخشید در کامنت قبلی فامیل را اشتباها نوشتم رضایی
|
بسیار زیبا سلام درود بر شما
|
|
شبیه رودِ حقیری که راه افتاده ست پُرم ز شوق تو و مجمع الجزایر تو
|