ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بعد تو با خودم گریه کردم
تلخي ِ سنگ قبرت  مرا كشت
استخوان هاي ِ صبرت مرا كشت
 
بعد تو با خودم گريه كردم
گريه كردم كه كم گريه كردم
 
با شب آخرت راه رفتم
زير چشم ترت راه رفتم
 
بچه بودم " تمامم " تو بودي
گريه ي صبح و شامم تو بودي
 
سالها سرد و سنگين شدم من
شانه ات گم شد و اين شدم من :
 
زندگي سخت و  دلگير می شد
خنده از زندگي سير مي شد
 
اشك مي آمد  و گريه مي كرد
چشم در كاسه تبخير مي شد
 
ترس از گوشه ي سقف مي ريخت
خانه در گير آژير مي شد
 
خواب با خواهرم قهر مي كرد
مادرم داشت بي شير مي شد
ooo
سعي كردم كه آن شب نترسم
از دهاني كه تسخير مي شد
 
از دهاني كه بين كلامش
گيسوي مادرم پير مي شد
 
گريه مي كرد و از درد مي گفت
از تبي كه فراگير مي شد
 
از سري كه ميان گلوله
راهي زخم شمشير مي شد
 
كوه مي كند و آرام آرام
عاشق طعم ِ انجير مي شد
 
از جواني كه مي مرد  اما
در عوض از مشاهير مي شد
ooo
روي دوشم غم نان نشسته
يك زمستان زمستان نشسته
 
مشكلاتي كه حل كردني نيست
كودكي كه بغل كردني نيست
 
كودكي كه تنش درد دارد
منتظر بودنش درد دارد
 
حيف اين افتخاري كه بي تو...
اول هر بهاري كه بي تو...
کلمات کلیدی این مطلب :  شعر ، انقلاب ، شهدا ،


   تاریخ ارسال  :   1392/11/13 در ساعت : 21:50:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  749


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1392/11/13 در ساعت : 23:44:13
سلام و عرض ادب اخوي
زيبا بود
مويد و منصور باشيد
علی اصغر اقتداری
1392/11/14 در ساعت : 14:19:25
اشک می آمد /و/ گریه می کرد تصحیح بفرمایید
بازدید امروز : 104 | بازدید دیروز : 30,900 | بازدید کل : 123,252,211
logo-samandehi