ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



زبانم با ستانگرایی ماهر است ...

بسم الله
******************

 

 

اگر می توانستم
در هنجار ایمانت

کاوش کنم

برایت تندیس آدم را
بی طلسم 
سند می زدم
تا رونمایی آن را
کار خدا بدانی ...

جامه ی مندرسم را
بر اندام مترسک نیز
عارم می آید
که نصیبی ندارم از
آدمیت
و زبانم
باستانگرایی ماهر است
که نسخه های پیشینیان را
به نام خود سند می زند ...

به فتوای دلم
تنها برای مردگان نماز میت واجب نیست
که زندگان نیز لایقند ...

 

نمی دانم چرا
محضر آهم
بوی آهن می دهد
آنگاه که برای جیبم دعا می کنم
یا برای قفل های******* صندوقم
حرز نگاه می بندم


من از دعای باران
اشک را 
آموختم
و بر پلک های موازی ام
آفتاب و جنون را
نقاشی کردم
افسوس
بوم ادراکم
زر خرید سکه هایی بود
که با برقشان
آذر خش ایمانم را
برای هم خدا هم خرما
به گرگانی دادم که دروغ را
از پیراهن یوسف
تا کنعان آدم های بی خیال
جهانی کردند

این منم حالا
آواره ی یک سکوت 
یک نابینای عصا به دست
بر نقشه ی آدمیت پنهان
خط بریل را
با تمام نقطه چین های مبهمش
می گسترانم
تا پرچم پلک هایم
هویتم
سرزمین نعمت های بی خیانت را
از یاد نبرد ...


آب تنی تاریخ
در چشم هایم
ادامه دارد
و من انگار
از مسخ روزگار
بی خبرم ...

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/11/11 در ساعت : 12:54:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  436


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1392/11/11 در ساعت : 13:44:56
سلام جناب پاکدامن درود بر شما
به سهم کوچک خود حضورتان را در این سایت خیر مقدم می گویم
این منم حالا
آواره ی یک سکوت
یک نابینای عصا به دست
بر نقشه ی آدمیت پنهان...
بمانید و بنویسید پیروز و پاینده باشید در پناه حق
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/11/12 در ساعت : 8:30:13
بسم الله
برادر بزرگوارم جناب یزدانی جندقی عزیز سلام
متشکرم

از مهربانی و کرامت شما می آموزم
امید وارم در پناه دوستان نیکی چون شما بتوانم ادا وظیفه نمایم


تمام شعرهایم
وقف چشمان شما
شاید بینا شوم

التماس دعا/گل
محمدمهدی عبدالهی
1392/11/17 در ساعت : 8:14:5
سلام و عرض ادب بزرگوار
زيبا سروديد
محمد حسن پاکدامن (حسام)
1392/11/17 در ساعت : 16:1:7
برادر بزرگوارم سلام و تحیت
سپاس از همراهی پر ادراکتان
همیشه شاعر باشید باذن الله
بازدید امروز : 5,266 | بازدید دیروز : 10,471 | بازدید کل : 123,313,136
logo-samandehi