ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



...دست پرورش دهنده ای نبود!
...دست پرورش دهنده ای نبود، آن روزها در سنین پانزده - شانزده سالگی که مشتاقانه در جلسات هفتگی انجمن ادبی صبای کاشان شرکت می کردم که اگر بود شاید امروز جایگاهی والاتر و بالاتر در قلمروی شعرو ادب پارسی می داشتم.اساتید محترم و بزرگواری که بودند-خدا رفتگانشان را رحمت کناد و زندگانشان را به سلامت دارد- متاسفانه در آن محیط بسته نه با شعر امروز آشنایی داشتند و نه می خواستند از فضای نفسگیر قرون گذشته بیرون بیایند.کم مایه ترینشان که از هزار بیت سروده اش حتی دوبیت بردل نمی نشیند کسی مثل سهراب را طفل ابجدخوان مدرس و مکتب خود به حساب می آورد ...و تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.در چنان فضا و محیطی طبع جوان و سرکش من تربیت می یافت و در حقیقت مچاله و مثله می شد وگرنه نوجوان پانزده ساله ای که آن زمانها چنین دو بیتی سروده بود:
به رضوان گوبه گل برزن همه ابواب جنت را
نمی خواهند مستان  ، باغ مینو  بـــی  گل مینا
به این خاطـــــر  پذیرفتیم  اینجا  غرغر  زاهد
که بل جبران کند این لطمــه   آنجا   غلغل مینا
این روزها می بایستی جایگاهی والاتر در شعر و ادب پارسی می داشت.با ذکر این حقیقت تلخ که طبع سوز و استعدادفشل شدیم ابیاتی چند از اوائل شاعری خود -سنین پانزده ، شانزده سالگی-تقدیم می کنم:
آنان که به درد عشق  مردند
تا منزل  دوست راه بردند
تا دست  دهد  تعالی   روح
از خویش بریده تن فسردند
بستند میان به خدمت  پیر
در میکده  زنگ دل ستردند
ایمن ز فشار  زنـــــدگانی
انگور به  پای  خم فشردند
آن جمع  که  اختیار  خود را
یک عمر به دست دل سپردند
ازعقل چو زحمتی عیان گشت
پروانه ی رحمتی  شمـــــردند
گلباده ی  جانفروز  تسنیم
ارزانیشان اگر که  خوردند
صافی شدگان  محفـــل عشق
همواره به جستجوی  دردند.
و این غزل:

تا هست به گلزار  تغزل  سخنم سبز
هر چند  خزان آمده  انگار منم  سبز
دل  در گرو سبزه رخی  دارم وریزد
هر واژه ی گفتار برون از دهنم سبز
با خنده ی نرمش که نکوتر ز نسیم است
چون شاخه ی پر برگ درخت است تنم سبز
منصورم و با بانگ اناالحق زدنم شاد
یعقوبم و با بوی خوش پیرهنم  سبز
من عاشق سبزم به شما تاکه بسازید
یاران پس مردن ز محبت کفنم سبز
و همینطور است این غزل:
دیشبم در کنج عزلت باز یاری کرد اشک
زعفران زار رخم را آبیاری کرد  اشک
شد برون از سینه و سیر ثریا کرد آه
اوفتاد از دیده  اما خاکساری کرداشک
تا نخشکد با خزان عمر کشت آرزو
در حقیقت کار ابر نوبهاری کرداشک
از رخانم کس غبارغم به دورانها نشست
شد برون ازچشمه های چشم ویاری کرداشک
کودک شر بیشتر چوب از معلم می خورد
اوفتاد از چشم من تا بیقراری کرد اشک
تا که بنیاد غم از ویرانه ی دل برکند
خوش عمل از دیدگان چون سیل جاری کرداشک
و این غزل:
اگر با گل حکایتهای شیرین سر کند شبنم
کتاب عشق را تا صبحدم از بر کند شبنم
به هنگام طلوع مهر غوغا می کند بلبل
مبادا دامن پرهیز گل را تر کند  شبنم
دلش پاک است و ترسم وعده های عندلیبان را
به گوش دختر گل  ناگهان باور کند شبنم
برون نگذارم از میخانه ی وحدت دمی پا را
مرا ای دوستان گر باده درساغر کند شبنم
مرا مهر علی ای خوش عمل در سینه باشدکو
که از شیدایی ام با گل حکایت سر کند شبنم....


کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/11/5 در ساعت : 19:42:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  785


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1392/11/5 در ساعت : 20:58:32
درود استاد
عجب غزلهای خوب و درست حسابی خصوصا در آن فضا

این غزل اشک واقعا می تواند در ردیفهای غزلهای ناب قرار گیرد بی گمان شگسته نفسی می فرمایید وگرنه غزلها و آثار کنونی شما هم در ردیف بهترین ها هستند
مجید مه آبادی
1392/11/6 در ساعت : 14:9:25
گلباده ی جانفروز تسنیم
ارزانیشان اگر که خوردند
سارا وفایی زاده
1392/11/7 در ساعت : 9:37:10
سلام استاد خوش عمل خوش سخن

اشعار زیبایتان را خواندم

کاش من الان در سن 26 -25 سالگی می توانستم یک بیت مثل شما بگویم. چه می شد؟
حسین نبی زاده اردکانی
1392/11/6 در ساعت : 2:17:25
مرا مهر علی ای خوش عمل در سینه باشدکو
که از شیدایی ام با گل حکایت سر کند شبنم....

خودت را پروراندی ،پرورش ده گشته ای اینک
ز اشعار تو در دفتر رخ خود تر کند شبنم
صمد ذیفر
1392/11/6 در ساعت : 15:17:45
سلام .
و درود ها بر جناب استاد عزیز .
رمز ماندگاری و بقای غزال زیبا که ذاتش سرشته به بی آزاری است ( حتی مورچه ای ) ,با وجود درندگان گرسنه ی حیات وحش , در این است که توان دویدن و پریدن در دشت و کوه و معابر فراز و نشیب و هموار را دارد .
شاید مشیت الهی بر این بوده همه راهها را تجربه کنید.جایگاه والاتر و بالا تر تان محفوظ است
زمان با جایگاه واقعی بزرگان غریبه است . اکثرشان سالها ی سال بعد از ترک دنیا شناخته و ماندگار شدند.و با تاسف در زمان حیاتشان سختی های وصف ناپذیر متحمل شدند .
فاصله ی بین افکار و اندیشه های بلند آنها با سطح فکر عموم یک دلیل و معیارهای غیر واقعی جایگاه ها یکی دیگر از دلایل است .
دعای همیشگی حقیر سعادت وسلامت و سرور استاد در هر دو سراست.
علی سعادتخانی
1392/11/8 در ساعت : 12:1:9
استفاده کردم استاد گرانقدر/سایه پر مهرتان مستدام
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/11/5 در ساعت : 21:54:20
درودها بر استاد خوش عمل کاشانی...
اکنون هم "سرآمد" هستید استاد...
برقرار باشید و زستگار.
شبنم فرضی زاده
1392/11/10 در ساعت : 19:0:36

اگر با گل حکایتهای شیرین سر کند شبنم
کتاب عشق را تا صبحدم از بر کند شبنم

شبنم ناک زیباییست
علی‌رضا پیش‌بین
1392/11/6 در ساعت : 9:17:40
باسلام به استادبزرگوار
بسیار زیبا بودند به خصوص غزل ماقبل آخر.
در نوجوانی هم بلند بالا بودید.این روزها ، میوه های رسیده ، بسیار دارید.چیدن با ما.
محمدمهدی عبدالهی
1392/11/6 در ساعت : 22:37:48
سلام و درود بر استاد بزرگوار جناب خوش عمل کاشانی
بساز زیبا بود و خواندنی
ماجور باشید
سمیه اکبری
1392/11/6 در ساعت : 14:19:8
درود برشما شاعر گرامی
مجتبی اصغری فرزقی
1392/11/8 در ساعت : 8:56:0
سلام استاد خوش عمل
بنده نيت پاسخ گويي به مرقومه شما ندارم
البته برداشت ها مختلف است.
به نظر من اجرايي طبيعي زبان هم بخشي از زبان است كه در آن فاكتورهاي متعددي هست
البته بيشتر نام بردن من از اين سيگار تشابه وازه مار بود در صورت كه بيشتر آباداني ها به سيگار وينستون بيشتر علاقه دارند.
هر منطقه المانهاي مخصوص خود را دارد وشعر امروز مي رود به جز نگري .
ببينيد استاد جزء نگري با خصوصي و شخصي نگري به پديده هاي زنذگي فرق مي كند.
مار برو
شعر رسالت ها اجتماعي متعددي دارد كه بايد كمي از مي و ساغر فاصله بگيرد و به اجتماع نزديك شود. من كارهاي زيادي ازشما خوانده ام كه به اجتماع نزديك شده است.
به هر تقدير ممنون استاد از نكته سنجي و ريز بيني شما.
من انتقاد شما را بي كم و كاست گذاشتم روي صفحه


موفق باشيد
ياعلي
مجتبي اصغري فرزقي (كيان)
بازدید امروز : 5,721 | بازدید دیروز : 8,622 | بازدید کل : 123,330,852
logo-samandehi