ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قفس
سلام!
 
حال خوبی  ندارم.
 
گويا، خسته شده ام از خود!
 
انگار روحم بر جسمم  تنگی می کند.
 
نگاه کن پرنده ی تازه به قفس افتاده ای چه گونه خود را به در و دیوار قفس می کوبد در توهم  رهایی!
 
اما... رها نمی شود که هیچ، آخرکار باید  با پر و بالی زخمی سر تسلیم در برابر تقدیرش فرو آورد و قفس را خواهی  نخواهی  بپذیرد.
 
روح من  اکنون همین حس  را تجربه  می کند.
 
می خواهد  رها شود، نمی شود!
 
نه  دل  ماندن دارد، نه  پای  رفتن.
 
کاش  می شد کسی را به کمک بطلبد.
 
اما  می داند که از دست هیچ کس کاری ساخته  نیست!
 
دلش می خواهد هر لحظه، هر جا خواست برود، اما نمی شود...
 
همیشه یک پایش گیر است!
 
می داند اگر پشت پا به همه چیز بزند و با دوپا قصد رفتن کند ، ناجوانمردی است...
 
برای همین است که، نرفته بر می گردد.
 
مثل کسی که همیشه  ترس نا امنی در دلش است و مجبور است هرقدم به عقب بنگرد، تا مطمئن شود که تحت تعقیب نیست.
 
به همین خاطر است که همیشه دلش شور می زند و چشمانش ابری است!
 
نمی داند  باید بابت این رهایی چه بهایی بدهد؟
 
آخر مگر می شود به  اجبار روحی  را جایی نگه  داشت؟
 
روح  باید آزاد  باشد،
 
باید برود،
 
باید زندگی کند،
 
نباید مزاحمش شد،
 
نباید دست و پایش را بست...
 
نباید گفت: نرو!
 
کاش کسی برسد و این قفس را باز کند.
 
کاش یکی پیدا شود  و تمام قفس ها را در یک چمدان جا دهد وآن ها را به دورترین  کوه آتش فشانی روی  زمین ببرد  و  همه  را درون آتش فشان
 
بیندازد تا خیال همه ی از قفس رها شده ها، راحت شود.
 
تا  قناری با ترس و لرز نخواند،
 
تا  کبوتر دوباره بال هایش را برای در آغوش کشیدن آسمان آبی  بگشاید.
 
دلم عجیب گرفته!
 
گمان می کردم از کشتن قفس که بگویم راحت می شود!
 
اما نشد.
 
این بار هر دوپا را در یک کفش کرده برای رفتن.
 
اما  می داند اگر من هم بگذارم، خودش باز دلیلی برای نرفتن می آورد.
 
آخر تا وقتش نرسیده باشد  که، نمی تواند برود!
 
وا مانده وجدا مانده از تمام خواستن ها،
 
از تمام راه های بی عبور،
 
از تمام دشت های پر از نور،
 
از تاسف براي آن چه که باید می شد و نشد،
 
از آن چه آرزویش را  داشت،
 
از آنچه در خیال برای خود بافته بود
 
از همه ي آن چه  که همیشه بر لب داشت، اما مرغ آمین یک بار هم آمین نگفت...
 
آری درست  می دید...
 
باز هم در قفس بود...

کلمات کلیدی این مطلب :  روح ، جسم ، قفس ،

موضوعات :  نثر ادبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/24 در ساعت : 23:55:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  996


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی اصغر اقتداری
1392/10/25 در ساعت : 13:57:46
سلام
غم نامه ی زیبایی بود ولی به یک نثر شاعرانه بیشتر شبیه بود تا به یک شعر سپید
راحله ندافی مقدم
1392/10/25 در ساعت : 15:40:13
درود جناب اقتداری
سپاسگذارم بابت نظرارزشمندتان
راستش در دسته بندی اشعار سایت این قطعه را در بخش نثرادبی گذاشته ام نه شعرسپید
عمار موحد
1392/10/26 در ساعت : 3:4:53
سلام
متن زیبایی است
جسارتن پیشنهاد می‌کنم قدری فروغ بخوانید.
موفق باشید.
راحله ندافی مقدم
1392/10/26 در ساعت : 11:50:31
درود جناب موحد

زیبا خواندید.متشکرم.

فروغ ، فروغ شعرایران زمین است.خدایش بیامرزد.بسیار دوست می دارمش.
.چشم.حتما بازهم می خوانمش
پاینده باشید
محمدمهدی عبدالهی
1392/10/28 در ساعت : 9:30:38
سلام و عرض ادب و عرض تبریک ایام
زیبا بود
ماجور باشید
راحله ندافی مقدم
1392/10/28 در ساعت : 12:33:22
درود بزرگوار
سپاسگذارم از الطافتان
عید برشما مبارک
پاینده باشید
دکتر آرزو صفایی
1392/10/25 در ساعت : 13:58:20
درود بانو
خوب سرودی
راحله ندافی مقدم
1392/10/25 در ساعت : 14:58:24
سپاس دکترعزیز
شکیبا غفاریان
1392/10/25 در ساعت : 9:43:48
سلام راحله جان ، لا تقنطوا من رحمة الله ..

الا بذكرالله تطمئن القلوب

شاد زي عزيزم
راحله ندافی مقدم
1392/10/25 در ساعت : 15:41:0
درود بزرگوارعزیز
سپاس
مجتبی خرسندی
1392/10/26 در ساعت : 12:4:30
سلام
دست مریزاد
موفق باشید
یاعلی(علیه السلام)مدد...
راحله ندافی مقدم
1392/10/26 در ساعت : 20:41:27
سلام
سپاسگذارم
پاینده باشید
یا حق
بازدید امروز : 12,135 | بازدید دیروز : 56,896 | بازدید کل : 123,233,342
logo-samandehi