شبیه خوشه ی گندم درون خرمنکوب
به اشتقاق رسیدن، اسیر زور شدن
سلام .
و درود بر شما جناب پور افشار عزیز و بزرگوار .
سروده تان خیلی زیبا و عالی است . دستمریزاد .
چه اتفاق عجیبی است زنده باشی و آب
به کام خوشمزه آید زمان تور شدن
با این بیت سروده ی استاد چایچی (حسان ) تداعی شد.چند بیت تقدیم شما:
کربلا کعبه ی عشق است و من اندر احرام.
شد در این قبله ی عشاق دو تا تقصیرم.
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم.
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقریرم.
زین سبب دست بپای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا چشم براه تیرم.
ماجور و موید باشید
////////////////
سلام بزرگوار آقای ذیفر عزیز
از حضور گرانبارتان ممنونم
محبتتان را سپاس دارم
حق نگهدارتان