ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شهاب
در حوالی صبح قدم می زدم که شهابی گذشت.
 
مثل باد.شایدهم تندباد.
 
به سوي  شهابی که گریخت چشم دوخته بودم، که شبنمی بر گل برگ یاس چکید.
 
یاس پرسید:
 
دیشب تا طلوع خورشید چند شبنم چکید؟
 
شهاب گفت: نمی دانم!
 
شاید به اندازه ی همه ي ستاره های آسمان. شاید هم بیش تر.
 
و یاس بود که اندیشید:
 
شاید روزی من هم شبنمی شوم  بر گل برگ یاسی میهمان.
 
آن گاه چه کنم؟ صورتش را بشویم و فروچکم. یا منتظربمانم تا اوهم بیاید.
 
نه!
 
منتظرمی مانم. آدینه در راه است.
 
شاید این بار مسافرشهاب او باشد.
 
کسی چه می داند!

کلمات کلیدی این مطلب :  صبح ، شهاب ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/21 در ساعت : 22:55:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  665


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی‌رضا ناصری
1392/10/28 در ساعت : 21:58:43
درود بر شما
خواندم و آموختم
سپاسگزارم
ایام خجسته مبارکتان باد
راحله ندافی مقدم
1392/10/30 در ساعت : 23:38:1
درود بزرگوار
منت نهادید
متشکرم
بهناز دهقان
1392/10/23 در ساعت : 11:34:58
قلمت را دوست دارم راحله ی عزیز...
موفق باشی
راحله ندافی مقدم
1392/10/23 در ساعت : 11:37:29
متشکرم بهنازجان
پاینده باشی
محمدمهدی عبدالهی
1392/10/22 در ساعت : 21:12:18
سلام و عرض ادب بزرگوار
زيبا بود
ماجور باشيد
راحله ندافی مقدم
1392/10/23 در ساعت : 11:24:49
با درود فراوان

لطف دارید.ممنونم
پاینده باشید
صمد ذیفر
1392/10/23 در ساعت : 0:34:55
سلام .
درود بر شما بانو .
نثر بسیار زیبا وخیال انگیزی بود و پایانی عالی داشت .ژرفا نگری ..زیبا بینی ..اندیشه و امید در آغاز و پایان متن جاری است .
موفق و موید باشید در پناه حق .

و یاس بود که اندیشید:
شاید روزی من هم شبنمی شوم بر گل برگ یاسی میهمان.
آن گاه چه کنم؟
(طرح سوال و اندیشه مقدمه ی فهم است .)

نه!
منتظرمی مانم. آدینه در راه است.
شاید این بار مسافرشهاب او باشد.
کسی چه می داند! (امید)
راحله ندافی مقدم
1392/10/23 در ساعت : 11:26:29
با سلام و عرض ارادت
زیبا خواندید جناب ذیفر
متشکرم
یا علی
شبنم فرضی زاده
1392/11/1 در ساعت : 19:35:34
افرین
چقدردوست داشتم
راحله ندافی مقدم
1392/11/1 در ساعت : 22:49:26
درود عزیرم

پاینده باشی
بازدید امروز : 29,244 | بازدید دیروز : 19,763 | بازدید کل : 123,987,844
logo-samandehi