............ « اِنّا لِله و اِنّا اِلیهِ راجعون »...............
متاسفانه از مفاهیم گسترده و مضامین فراوان عرفانی این آیهی شریفه غفلت شده ست. و عادت کرده ایم آن را در بالای آگهی فوت یک انسان پیر ( شتافتن!! به دیار باقی بعد از صد سال ) ، یا خبر درگذشت نابهنگام یک جوان ناکام!؟ ( پایان حسرت بار همه چیز!!! ) ، یا حداکثر اعلانیه ی ارتحال یک نور چشمی و از ما بهترون ( عروج عارفانه ) و فراخوان سوگواری برای این عروج ها!!!، بخوانیم و بنویسیم!
اگرچه فهم همه ی زوایای این آیه فراتر از اندیشه ی ناتوان ِ چون منی است ، اما به قدر تشنگی...
انا لله ، هرچه داریم از خدا و برای خداست و هر چیز غیر او هیچ است ؛
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحدهُ لا اله الا هو
و
انا الیه راجعون، نه به این معنی که "همهی ما متاسفانه خواهیم مرد" بلکه به این معنی که: دیر یا زود باید از همه ی بیراهه ها و کج راه ها به سوی او و به پناه او برگردیم.
و ای کاش برای این آزمودن ها و آزموده شدن ها ، و تا رسیدن به این باور که " همه چیز و همه کس به جز او هیچ و پوچ است"، بهای گزافی نپرداخته باشیم و ناگهان خیلی دیر نشده باشد و حسرت نداشتن غلط گیر در دلمان نماند...
شرمنده که زیادی از گلیم شعر خودمان دور شدم.
برخلاف قاعده این بار در پایان:
به همه ی دوستان و سروران گرامی « سلام و درود » می فرستم چون بنا بود آغاز و پایان از او و به نام او باشد.
و از این که این روزها مشکل در دستیابی به اینترنت مرا شرمنده ی همه ی شما عزیزان کرد و نتوانستم به موقع خدمت رسیده و عرض ادب گنم ، پوزشم را بپذیرید.
روزتان به کام ، ئدر پناه او...