ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



طعمه ی روباه...
 




تازگی  شعر تازه می پوشم....رنگ شوم کلاغ های سیاه

تازگی ، اتفاق ها افتاد...با خطرهای  گاه یا بیگاه...


حال من رو به راه خواهد شد ، رو به این راه های دلواپس

چشم هایم هنوز می شنوند ، زخم درد نگفته ام را....آه


ساعتم روی شب توقف کرد...ثانیه ، مکث گام هایم شد

لحظه ها پا به ماه خستگی اند.... پنجره می خزد به سمت پگاه


زندگی ، شعر دست دوم بود... مال بد بیخ ریش صاحب ماند...

ای غزل ! باختیم قافیه را ، واژه هایی ترک ترک و تباه ...


بال هایم غرامت عشق است ، سرنوشت پرندگی این بود :

نبض خونی به روی دریاچه... طعمه ای در گلوی یک روباه...


می وزم تا به قعر اقیانوس . آسمان ،  رو به جاده بن بست است

این سفر تا ابد نخواهد ماند .  مقصدم ؟ آرواره ی تمساح...


***


مرگ رویای با شکوهی بود... ،  بوسه ای در شب شکنجه شدن...

لمس تسکین زخم های غزل، عصر پاییز ، زیر پنجه ی ماه


 

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/10/14 در ساعت : 13:12:47   |  تعداد مشاهده این شعر :  1007


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  فرج الله بیدختی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سرکار خانم دهقان عارف شاعر ارجمند باسلام و احترام سرنوشت پرندگی این بود بسیار زیبا و فاخر است. مانند همیشه؛ چه سرودۀ متینی . آفرین. درود و نیک خواهی بر شما
احمد فرنود
1392/10/14 در ساعت : 14:40:11
سلام سرکار خانم دهقان

بال هایم غرامت عشق است ، سرنوشت پرندگی این بود :

نبض خونی به روی دریاچه... طعمه ای در گلوی یک روباه...


فوق العاده دوست داشتم ... اشعارتان سرشار از زیبایی است و احساس ،مگر میشود دوست نداشت! آفرین و درودها

در پناه حق پاینده باشد و پیروز...قلمتان جاوید.
آیدین قوجا
1392/10/14 در ساعت : 18:31:19
مرگ رویای با شکوهی بود... ، بوسه ای در شب شکنجه شدن...

سروده ی زیبایی است
حمید خصلتی
1392/10/14 در ساعت : 14:26:51
روزهایی بسیار شاعرانه تر از این برایتان آرزو دارم.زنده باشید وشاد
حامد خلجی
1392/10/14 در ساعت : 15:8:20
سلام
درود برشما
خوشحال شدم بار دیگر شعری از شما خواندم



همیشه زنده باشید
حمیده میرزاد
1392/10/15 در ساعت : 2:35:17
سلام بهناز جان

بسیار زیبا

مرگ رویای با شکوهی بود... ، بوسه ای در شب شکنجه شدن...

لمس تسکین زخم های غزل، عصر پاییز ، زیر پنجه ی ماه


لذت بردم
دکتر آرزو صفایی
1392/10/14 در ساعت : 14:37:54
درود بهناز عزیز
سروده ی خوبت را خواندم
شاعر بمانی بانو
محمد شکری فرد
1392/10/14 در ساعت : 16:21:8
سلام . . .

آفرین.

زیباست.

زنده باشید.
صمد ذیفر
1392/10/15 در ساعت : 11:50:51
ساعتم روی شب توقف کرد...ثانیه ، مکث گام هایم شد

لحظه ها پا به ماه خستگی اند.... پنجره می خزد به سمت پگاه.
سلام و درود بر شما بانو دهقان گرامی .
زیبا و دلنشین بود . دستمریزاد .
موفقیت روز افزون تان آرزوست .
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/10/14 در ساعت : 14:32:44
زندگی ، شعر دست دوم بود... مال بد بیخ ریش صاحب ماند...

ای غزل ! باختیم قافیه را ، واژه هایی ترک ترک و تباه ...

درود بر شما شاعره ی شیواسخن.
هرگز قافیه را نباخته اید و برای شما تازه اول کار است و با افقی که بنده ی حقیر پیش رویتان می بینم آینده ی درخشانی نوید بخش زندگی شاعرانگی شماست.
موید باشید و ماندگار و رستگار
یاعلی(ع)
رضا محمدصالحی
1392/10/14 در ساعت : 15:59:51
بال هایم غرامت عشق است ، سرنوشت پرندگی این بود :

نبض خونی به روی دریاچه... طعمه ای در گلوی یک روباه...


درود بر شما سرکار خانم دهقان

بسیار عالی است ... بدیع و فخیم
سارا وفایی زاده
1392/10/15 در ساعت : 11:18:39
سلام بهناز خانم

زیبا سروده ات را خواندم

بازدید امروز : 51,735 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,216,046
logo-samandehi