| 
چهارپاره زیبایی خواندم بانو  قبول باشه
 | 
			| 
غربتت را نمی شود حس کرد تو که حیدر تبار و سرداری غربت این است، این که از یک صلح قدر صد جنگ زخم برداری
 | 
			| 
سلام.   درود بر شما بانو .  زیبا سروده اید  اجرتان با خداوند . زخمها کاری اند اما نه! همه را می شود مداوا کرد ولی آن روز شاه زخم دلت عاقبت پاره پاره سر وا کرد
 | 
			| 
درود بانو اجرتان با صاحب این روزها نویسا بمانید
 | 
			| 
خواهری می دود سراسیمه می دود سمت صحنه ی آخر جگری پاره پاره در تشت است بس که دندان گذاشت روی جگر درودتان بانو
 | 
			| 
غربت این است، این که از یک صلح
 قدر صد جنگ زخم برداری
 /////////////////////
 پاینده باشی عزیز
 | 
			| 
درود بانو اجرتان با صاحب این روزها نویسا بمانید
 | 
			| 
درود بانو اجرتان با صاحب این روزها نویسا بمانید
 |