ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



با نمک و شیرینی
با درود و سلام به ساحت قدسی
سید و سالار شهیدان و اهل بیت  مطهرشان. (علیهما السلام ).


 عاشقانه  برگ  سبزی  تقدیم  به  جمع  همدلان  عزیز .
عمر با سعادت  و عزت تان  یلدایی  و یلدایتان جاودانه

___________________________________________

فاش گویم تو مرا خاطره ی دیرینی
هم مرا دردی و هم درد مرا تسکینی.

چشم غارتگر تو چله ی تیر است بزن .
شاید اینگونه چو تیری به دلم بنشینی .

ناوک ازهرمژه ات گوشه ای ازعمق دلم .
 قصه ی صلح دو چشم است به ژرفا بینی .

با نگاهی کمر طاقت ما می شکنی.
کوچ مرغان مهاجر به مثل شاهینی.

اوج احساس منی لحظه ی روییدن شعر .
واژه ی گمشده در ذهن من مسکینی.

شمع بزم شب تاری که چنین محتاجم .
نور امید به هر مسلک و هر آئینی .

آبرویی به گلستان و زتاراج خزان .
در امانی و بدور از نظر گلچینی.

رو به گلزار کنی نرخ گلستان شکنی.
جشن گلها چو در آیی همه را تزیینی.

ماجراچیست که هرروز به یک شیوه ی نو
سوی خود میکشی و دام دگر می چینی .

ناز کن لیک به اندازه ی ظرفیت ما
قد تحمل  نکند  بار  به این  سنگینی .

بشکند قاعده را چهره ی افسونگر تو .
ای عجب این همه داری نمک و شیرینی .

جمع اضدادی و بر هم زده ای ضابطه ها
 هر چه نیشم بزنی باز مرا نوشینی .

نیست در حیطه ذیفر که کند درک محال .
نیشی و نوشی و هم بانمک و شیرینی





کلمات کلیدی این مطلب :  ژرفا بینی ، اوج احساس ، جمع اضداد ، نیش و نوش ، با نمک و شیرین ، ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/1 در ساعت : 1:10:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  3335


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بهناز دهقان
1392/10/1 در ساعت : 8:46:1
بسم ا...النور
1) در خیلی از قسمت ها شاهدترکیب های قدیمی که حاصل ذهن اعتیادی ما به واژه های مرتبط هست بودیم.
ترکیباتی بدیهی که با دیدن اولین واژه می توان واژه های همراه شده با آن را حدس زد و دست شاعر را خواند.
ناوک مژه ،
شمع بزم شب تار،
چشمی که همانند چله ی تیر است ،
و...
همگی ترکیباتی هستند که بارها مورد استفاده ی شعرای قدیم و جدید قرار گرفته و اگر ما همچنان اصرار به وارد کردن این دست ترکیب ها در شعر امروزی داشته باشیم نفعی به حال اشعارمان ندارد و این تکرار مکررات تنها خستگی خواننده را به دنبال خواهد داشت

2)البته در این شعر نقاط قوت و نکات زیبایی هم وجود داشت که شرط انصاف نیست اگر به آنها اشاره ای نشود:

ناز کن لیک به اندازه ی ظرفیت ما
قد تحمل نکند بار به این سنگینی

عاشقی که ناز و غمزه ی معشوقش را همچون کوله باری بر دوش می کشد و همراه خود می کند ، و معشوقی که مهابت ناز و دلبری اش قامت عاشق را خم کرده و ارتفاع غرورش سر میزند به قله ی اورست!!
این بیت مرا ناخودآگاه به یاد بیتی از حافظ انداخت:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه ی فال به نام من دیوانه زدند...

ناز معشوق که در این بیت بر شانه های عاشق سپرده میشود ، همانند همان بار امانتی ست که خدا بر دوش انسان نهاد و تو خود بخوان شرح مفصلش را که
" ان الانسان کان ظلوما جهولا"
والسلام...
..........................................

صمد ذیفر
1392/10/1 در ساعت : 16:26:29
سلام .
درود و سپاس بانو دهقان گرامی .
به مصداق کلام امام معصوم (ع) که فرمود: :
بهترین دوستانم کسانی هستند که عیوبم را به من هدیه کنند
بابت وقت شریفتان که صرف خواندن و تدبر چند بیت شکسته ,بسته ی حقیر کرده اید از دل و جان خرسند و سپاسگزارم . نکاتی از باب ادب معروض میدارم

بنده نیز با تکرار خسته کننده ی ترکیبات و استعاره ها و تشبیهات و و و .موافق نیستم .
اما لازم است توجه و دقت کنیم که ملاک خسته کنندگی یک ترکیب چیست؟
و چگونه و با چه معیاری می توان آن را تعریف کرد . با عنایت به اینکه این امر نسبی است و به نسبت تفاوتهای فردی بین انسانها متفاوت است

و دیگر اینکه ترکیبات زیبایی در آثار گذشتگان موجود است که صرف تکرار نه تنها خسته کننده نیستند بلکه (در مثل معروف به قالی کاشان می مانند هر چه پا بخورند زیبا تر میشوند) و همانها هستند که بر سر زبانها افتاده و بخشی از محاوره های عموم جامعه را بخود اختصاص میدهند

و باز توضیح این نکته: در مضامین و مفاهیم غزل , مقصود عشق حقیقی و معشوق ازلی و ابدی است .قاموس زبان عرفان طوری ایجاب میکند که برای بیان صفات معشوق حقیقی از مظاهر و جلوه های عشق زمینی و طبیعی بهره بگیریم .
قدر ت و زیبایی این اشعار در آنجاست که دو دسته از خوانندگان 1-جویندگان معرفت و مشتاقان اشعار عرفانی 2- همچنین طالبان اشعار عشق های مجازی هر دو بهره و لذت لازم و کافی را از آن ببرند . مثل غزلیات خواجه لسان الغیب که نقل محفل هر دو گروه است .
انتظار است به ضعف از این لحاظ اشاره شود آیا موردی بکار رفته که با صفات سلبی و ثبوتی ذات اقدس باری تعالی منافات دارد ؟
مواردی که مثال زده اید :.
شمع بزم شب تار: شاید این ترکیب در ادبیات ما زیاد بکار برده شده و همین هم هست واما زمانی خسته کننده است که به فرمایش شما اصرار در بکار گیری آن شود وبرای پر کردن وزن و قالب بیت و یا مصرع بی هدف بکار رود . جایی که سراینده قصد دارد صفتی از معشوق را بیان کند

با این صفت که هر مسلک و آیین با تمام اختلافات مسلکی و آیینی ,به اونیاز دارند تا از ظلمات و تاریکی های را ه نجات یابند (طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ....ظلمات است بترس از خطر گمراهی
. و اهمیت این نیاز درحد نیاز شب است به نور (
.. شمع شب تاریکی که به تو احتیاج دارم . حال بزم چه نقشی دارد . . ممکن است در جواب این اعلان نیاز(محتاجم) گفته شود اگر روشنایی نیست بگیر بخواب .. اما وقتی بزمی است نیاز واقعی است.

برای مورد بعدی که اشاره کردید سه بیت بکار رفته ..از تشبیه چشم به تیردان یا همان چله , و هر مژه مانند یک تیر درون آن, تا هر نگاه معشوق مثل تیری تا عمق وجود عاشق تاثیر گذاشته و دو چشم عاشق ومعشوق را بهم صلح میدهد .تا آنجا که عاشق را از چشم و گوش بستگی به ژرفابینی مبدل سازد(اشاره به اینکه تشبیهات چشم و مژه به تیر معمولا بیشتر بکار رفته ولی اینکه چشم به تیر دان به این شکل که آمده زیاد نیست) در کل منظور بیان این حقیقت است خطاب به معشوق که گوشه ی چشمی نظر کنی بذل بصیرتی خواهد بود.

با توجه به اقیانوسی از اشعار ادبیات فارسی که تاکنون گفته شده وگنجینه ی فرهنگ ماست و موجود است .ساختن ترکیب جدید طوری که کمتر بکار رفته باشد امری سخت و قریب به محال است . و در صورت اصرار احتمال خطا نیز متصور است به عنوان مثال ترکیب (ذهن اعتیادی ما) چندان خوشایند بنظر نمی رسد کلمه ی اعتیاد ذهن هر خواننده اعم از عارف و عامی را به یک نقطه سوق میدهد
. .
. در پایان از قسمتی که حقیر را مورد تفقد قرار داده اید . با سپاس به موردی اشاره کنم که هدف از بار , با انچه خواجه بکار برده (آسمان بار امانت نتوانست کشید ) متفاوت است .آنچه در این غزل بکار رفته هدف ابتلاء و آزمون های سخت و عجیبی است که برای یک رهرو واقعی کمر شکن است . در بیت ما قبل هم اشاره شده ..//..ماجرا چیست که هر روز به یک شیوه ی نو ... سوی خود میکشی و دام دگر میچینی ...//..هر امتحانی که با تحمل سختی های وصف ناپذیر , اگر موفقیت دارد خود آغاز آزمونی سختتر است که بحث طولانی میطلبد .

بخشی از آیه ای که بکار بردید ( و انسان در مقام آزمایش بسی ندانسته و بجهل ستم میکند
( مناسبتش را تشخیص ندادم .
سپاسگزارم .
(یک نکته ..مطالب را قبل از ظهر کلا نوشته بودم برق رفت و خیلی بهم ریختم . که زحماتم هدر شد .نوشته ی خودم بیادم افتاد آزمون و ابتلاء .. استغفار کردم و چند ساعتی گذشت تا ارسال کردم عجیب که بمحض آنلاین شدن همه صفحات بدون پاک شدن .باز شد. )
نام ارسال کننده :  معصومه خیری     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام عمو ذیفر عزیز....از خواندن این شعر خیلی لذت بردم . مفهوم درمان بخشی در حین دردآفرینی را بسیار زیبا به تصویر کشیده اید. که یاد آور بیت معروف دردم از یار است و درمان نیست هم ....
یا آن که جگر سوزه بود باز جگر سازه شود .......
از تشبیهات و آرایه های زیبایی استفاده کردید ...... مثل روئیدن شعر ....... یا کمر طاقت .......

بی تا.
.............................
سلام .
درود بر عزیز عمو بی تا . بانوی اهل هنر و علم و ادب .
حضور پر مهر و نگاه زیبابین شما ,ستودنی و مایه ی خرسندی است .
از خداوند موفقیت روز افزون تان تمنا میکنم .
نام ارسال کننده :  متانت حنفی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
استاد گرامیم دستمریزاد بسیار عالی بود
پاینده و سرافراز باشید .
............................
سلام . و درود بر شما بانوی فرهیخته سرکار خانم حنفی گرامی .
نگاه ریبا بین شما را از جان سپاسگزارم.
پاینده باشید.
نام ارسال کننده :  سید جلال حجازی     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
احسنت ای ول اقا ذیفر خوشم اومد
نام ارسال کننده :  صمد ذیفر : برای جناب سید جلال حجازی عزیز .     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
ممنونم دوست عزیز سید بزرگوار .شاد و سرافراز باشید
نام ارسال کننده :  محسن     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
با سلام از ابیات زیبا و دارای مفاهیم عمیق مخصوصا
جمع اضدادی و بر هم زده ای ضابطه ها
هر چه نیشم بزنی باز مرا نوشینی .
به نظرم آنچه به اشعار شاعر و عمق نگاه او معنی می دهد درد ها و اشعاری هست که خود سرنوشت در خصوص او سروده است و شاعر چه زیبا و با صبوری تمام بازتاب ها را با اعجاز کلمات برمی گرداند موفق و سربلند باشی پسرخاله
((((((((((((((((((((((( ))))))))))))))))))))))))
سلام.
ممنونم پسر خاله عزیزم. نظر لطف شماست.
نام ارسال کننده :  حسین تدین     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
دمت گرم یولداش:افتخار و سربلندی ما هستی گرامی شاعر وطن عالی سخن گفتی
(((((((((((((((((((((((((((((((((((((((()))))))))))))))))))))))))))))))))))
سلام.
و درود بر عزیز دل حسین جان .. ممنونم .سرافراز باشید انشاء الله
نام ارسال کننده :  حسین تدین     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
عالی بود آقای ذیفر عزیز لذت بردم .یاحق
=======================
سلام
ممنونم دوست عزیزم حسین جان
سرافراز باشید
حامد خلجی
1392/10/1 در ساعت : 13:57:16
سلام
درود جناب ذیفر عزیز
زیبا بود.
.................................
سلام .
درود و سپاس جناب خلجی عزیز .
زیبا نگاه پر مهر شماست .
شادکامی تان آرزوست
دکتر آرزو صفایی
1392/10/1 در ساعت : 11:13:22
درود بسیار استاد گرامی
زیبا سروده تان را خواندم و حظ وافر بردم
همیشه زنده باشید و جاوید
سپندار یارتان.
.........................
درود و سپاس بانوی فرهیخته خانم دکتر صفایی گرامی .
بذل عنایت تان را سپاسگزارم .
در محضر شما بزرگان توفیقی برای مشق ادب است .
در پناه ایزد منان سرافراز باشید.
حسین نبی زاده اردکانی
1392/10/5 در ساعت : 7:55:9
درود بر شما با این شعر شیوا و رسا.
ای خوش آن روز رسد یار و دهد بار به عام
همچو شمعی بدرخشد به برش بنشینی.
..................................
سلام .
درود بر دوست شاعر جناب نبی زاده اردکانی گرامی.
به به .از بیت زیبا که بسیار برایم لذتبخش بود..

مست و مدهوش به احساس قشنگش باشی .
حسی از عاطفه در شوق وصالش بینی
علی اصغر اقتداری
1392/10/1 در ساعت : 22:5:58
سلام
کار خوبی بود مخصوصأ بیت های 2و4 مانده به آخر که به دلم نشست
دست مریزاد
......................
سلام .
سپاس جناب اقتداری عزیز .
ممنونم.. نظر لطف شما بزرگوار باعث خشنودی است .
سلامت و تندرست باشید
علی‌رضا پیش‌بین
1392/10/1 در ساعت : 19:18:40
با سلام به جناب ذیفر بزرگوار



شعر خوبی بود. در مصراع آخر :

« نیشی و نوشی و هم بانمک و شیرینی»

باید باشد .

البته به نظرم همانگونه که چند ماه پیش عرض کرده بودم بهتر است در شعر امروز اثری از نام شاعر در بیت پایانی غزل نباشد.

هر شعری که اینگونه باشد بنده شعر را تا قبل بیت آخر می خوانم؛ البته نظر ، نظر شماست.
...................................................................
سلام
و درود و سپاس دوست عزیز جناب پیش بین عزیز .
همانطور که قبلا عرض کردم . حقیر نیز در مورد خودم سالها بدون تخلص و با نظر شما موافق بودم تا با تذکرات استاد حاج حسین کریمی قانع شدم . بر حسب تصادف اندکی پیش این موضوع مورد بحث با یکی از شاعران بود . آنچه باید مورد توجه قرار گیرد آینده است . نسل های بعدی با انبوهی از اشعار مواجه خواهند بود که شاعرشان معلوم نیست . و شاخه های مرتبط با این رشته ی علمی با مشکل مواجه خواهند شد . حال چرایی و دلیل حذف تخلص تبیین نشده . صادقانه عرض میکنم .من نیز بر حسب یک وظیفه و علیرغم میل باطنی تخلص بکار می برم . سروده های زیادی از گذشته بدون تخلص دارم . به هر حال به عقیده و نظرتان احترام قائلم ...و بود و نبودش در آثار دوستان را با تعصب حساسیت نشان نمیدهم . تا به یک اجماع عمومی برسیم.سپاسگزارم.
محمدرضا کریمی راد
1392/10/2 در ساعت : 0:53:58
درود جناب ذیفر
با لهجه کهن وناب شعرپارسی
شعری با حس وحال امروزی
دست مریزاد.
.........................
درودها جناب کریمی راد عزیز .
نظر لطف تان را سپاسگزارم.
پاینده و سربلند باشید
زینب کوشکی
1392/10/1 در ساعت : 8:35:42
بسیار زیبا
دستتان درد نکند
...............
سپاس بانو کوشکی گرامی .
به دید زیبا خوانده اید .ممنونم
سلامت و پاینده باشید.
هادی ارغوان
1392/10/1 در ساعت : 13:9:50
سلام
جناب ذیفر
نقدظریف خانم دهقان کاملن به جاومنطقی ست..
بااین حال بیت های بسیارخوبی دراین غزل هست..
دست مریزاد.
......................................................
سلام
و درود جناب ارغوان عزیز .
باسپاس بیکران از شما و بانو دهقان گرامی . در حد میسور شرحی به نقدشان نوشتم .
امید که مورد رضای دوستان صاحب و بلند نظر قرار گیرد .
حضور صمیمی تان را ممنون و سپاسگزارم.
برقرار و پایدار باشید .
محمدرضا بداغی
1392/10/1 در ساعت : 13:9:10
درود جناب ذیفر عزیز
بسیار زیبا و استادانه .
لذت بردم .
....................
سپاس جناب بداغی عزیز .
به دید مهر خوانده اید .
وجود نازنین شما دوستان موجب دلگرمی است .
زنده و پاینده باشید.
محمد حسین انصاری نژاد
1392/10/1 در ساعت : 19:37:58
سلام عرض شد.
دست مریزاد.
سرزنده وسربلندباشید.
................
سلام و درود جناب انصاری نژاد عزیز .
حضور تان را شاکر و سپاسگزارم.
پاینده باشید.
آیدین قوجا
1392/10/9 در ساعت : 13:31:58
نیست در حیطه ذیفر که کند درک محال .
نیشی و نوشی و هم بانمک و شیرینی
سروده ی دلنشینی بود استاد .
...............................
درود شاعر عزیز جناب قوجا .
حضور صمیمی تان دلنشین تر است . سپاسگزارم.
وحیدعظیم پور
1392/10/2 در ساعت : 11:38:56
سلام
درود بر جناب ذیفر
یاعلی.
...............
سلام.
درود و سپاس جناب عظیم پور عزیز.
مهر و شفاعت علی یار و یاورتان .
شکیبا غفاریان
1392/10/1 در ساعت : 8:52:37
جمع اضدادی و بر هم زده ای ضابطه ها
هر چه نیشم بزنی باز مرا نوشینی .

سلام و درود بر شما
قلمتان جاودان باد استاد...
.................................
سلام.
درود بانو غفاریان گرامی .
نظر لطف تان را سپاسگزارم.
دست لطف الهی همراه و یاورتان.
احسان اکابری
1392/10/9 در ساعت : 8:28:58
سلام
درود بر شما
خوب بود.
.............
سلام .
درود و سپاس جناب اکابری.
ممنون حضور پرمهرتان هستم.
سرافراز باشید
حبیب حاجی پور
1392/10/1 در ساعت : 20:38:41
جمع اضدادی و بر هم زده ای ضابطه ها
هر چه نیشم بزنی باز مرا نوشینی
خیلی لذت بردم دوست گرامی!
...................................
درود و سپاس جناب حاجی پور عزیز .
به دید لطف و محبت خوانده اید .ممنونم .
سعادت تان آرزوست .
اکبر نبوی
1392/10/1 در ساعت : 10:49:31
درود بر جناب ذیفر گرامی
از حس و شور غزل تان بسیار لذت بردم.
سرافراز باشید.
...................................
سلام .
سپاس استاد نبوی عزیزو گرامی .
در محضرتان مشاقی میکنم و شما به بزرگواری می نوازید .
سعادت تان آرزوست .
محمدمهدی عبدالهی
1392/10/1 در ساعت : 5:59:37
درود بر جناب ذيفر عزيز
دست مريزاد.
........................

درودو سپاس جناب عبدالهی عزیز.
التماس دعا . موید باشید
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/10/1 در ساعت : 10:35:4
شمع بزم شب تاری که چنین محتاجم .
نور امید به هر مسلک و هر آئینی .

آبرویی به گلستان و زتاراج خزان .
در امانی و بدور از نظر گلچینی.

رو به گلزار کنی نرخ گلستان شکنی.
جشن گلها چو در آیی همه را تزیینی

درود بر استاد ذیفر عزیز...کولاک کرده اید !
غزلی زیبا از شما خواندم و لذت بردم...
برقرار و شاعر باشید....
---------------------------------------
سلام
و درود استاد واحد عزیز .
ذره نوازیتان را سپاسگزارم. نگاهتان زیباست .
شاد و کامروا باشید
محمود مدادی
1392/11/8 در ساعت : 23:10:17
ناز كن ليك به اندازه ظرفيت ما ...

آفرين بر دل و دستت ، قدحت گيرا بود !
.......................................
سلام و سپاس جناب مدادی عزیز . نوش جان و گوارای وجود نازنین تان .
سرافراز باشید
آلاله جنیدی
1392/10/11 در ساعت : 18:26:29
سلام و درود بیکران
از محبت تان بی نهایت سپاسگزارم.
به دوست نادیده ام سلام گرمم را برسانید.
پاینده باشید بزرگوار.
...............................
سلام.
درود و سپاس شاعره ی فرزانه آلاله ی عزیز .
ایشان نیز سلام صمیمانه خدمت شما دارند .
من هم برای هر دو عزیز موفقیت و سعادت آرزو میکنم .
سرافراز باشید.
حسین احسانی فر
1392/10/9 در ساعت : 8:41:22
سلام
حقا که عنوان استادی برازنده تان است
توفیقاتتان روز افزون
........................
سلام.
و درود دوست شاعر جناب احسانی فر عزیز .
بهترین ها را برایتان دعا میکنم .
علی نظری سرمازه
1392/10/1 در ساعت : 8:42:50
درودشاعرگرامي/زيبابود/
چشم غارتگرتو چله ي تير است بزن/
شايداين گونه چوتيري به دلم بنشيني/
................................
سپاس جناب نظری عزیز.
ممنونم از حضور پر مهرتان .
سرافراز باشید
علی‌رضا ناصری
1392/10/6 در ساعت : 16:49:54
درود بر شما
خواندم و آموختم از سروده زیبایتان
مانا باشید گرامی.
.........................
سلام و درود جناب ناصری عزیز .
شکسته نفسی تان را به بنده نوازی این حقیر سپاسگزارم .
نگاه زیبا بین تان پاینده .
علی گیاهی
1392/10/1 در ساعت : 11:5:34
درود برادر ارجمندم جناب ذیفر /دستمریزاد
......................................
درود و سپاس جناب گیاهی عزیز.
حضور صمیمی و برادرانه ی شما باعث شادی و خرسندی است .
سربلندی و سلامتی تان را خواهانم
بازدید امروز : 10,175 | بازدید دیروز : 58,829 | بازدید کل : 124,027,604
logo-samandehi