ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



می شد اگر از تو برید آخر نمی گفتند : با دسته ی نامرد این چاقو چه باید کرد +1 غزل دنیای نامردی شده دیگر چه باید کرد
دنیای نامردی شده دیگر چه باید کرد
با زخمهای کهنه ی بستر چه باید کرد
راهی نیابد ترس دشمن در دلت اما
آفت که می افتد دل ِ لشکر چه باید کرد
بعد از هجوم و غارت بیگانه ها در شهر
با ننگ  مانده بر تن ِ کشور چه باید کرد
از دشمن خود زخم خوردن درد سختی نیست
با دوستان ِاز همه بد تر چه باید کرد
.
.
.
می چیدم از ذهنم تو را یک شاخه گل بودی ..!
با ریشه هایت در دل ِ پر پر چه باید کرد
 بیماری صعب العلاجی دارم انگاری
مستأصلم کردی دم ِآخر چه باید کرد
می شد اگر از تو برید آخر نمی گفتند:
با دسته ی نامرد این خنجر چه باید کرد ...؟!
مهدی نژادهاشمی 


قلبم گرفته یا برسان آب قند را
یا اینکه واکن از نفسم قید و بند را
حال مرا گرفته تب کم محلی ات
حالا چگونه سرکنم این روز گند را
فردا چه می شود به خداوند خسته ام
دیگر نمی کشم نفس خود پسند را
یک عمر آرزو به دلم ماند کم کنم
از خویش شرو شور همین نیش خند را
اردیجهنمی وسط زندگانی ام
با خود به گور می برم آمال چند را
لبخند تو شبیه مکافات خم کند
ابروی قد کشیده ی بالا بلند را
مانند خنجری که رسیده به استخوان
سرباز کرده طاقتم از خود گزند را
دیگر چگونه ترک مصیبت کنم دمی
نیشی که می زند به دلم ، دل نبد را
 
 مهدی نژادهاشمی 
کلمات کلیدی این مطلب :  غزل / دنیای نامردی شده دیگر چه باید کرد ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/9/24 در ساعت : 21:28:13   |  تعداد مشاهده این شعر :  765


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1392/9/24 در ساعت : 21:36:4
دیگر چگونه ترک مصیبت کنم دمی
نیشی که می زند به دلم ، دل نبد را

درود بر جناب هاشمي بزرگوار
پونه نیکوی
1392/9/25 در ساعت : 8:35:14
سلام شعر خوبي خواندم اما يك پيشنهاد كوچك در مصراع دوم بيت نخست (يا اينكه واكن از نفسم قيد و بند را) روان تر نمي تواند باشد؟
بازدید امروز : 1,326 | بازدید دیروز : 13,143 | بازدید کل : 122,601,400
logo-samandehi