ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پروبلماتیکی بر شعر پولورال آيدين ضيايي

پروبلماتیکی بر شعر پولورال آيدين ضيايي
رامين محرم نيا
هدف از طرح سوالات نه به زیر سوال بردن که به چالش کشیدن است.
گاهی منظور از اثر هنری یک شعر نیست بلکه لحظه ی خلق شعر است این حالایی که آن را بحرانی تجسم کرده ایم آن لحظه ی خلق است.
وقتی نگفتن از بحران به مثابه نبود ان نیست آیا لزوما گفتن از بحران به مثابه بود آن است. اصلا کدام بحران ، بحران در شکل و فرم که راه خروج از آنرا در دست بردن در شیوه ی تولید می دانیم آیا دغدغه ی شعر امروز شکل یا فرم یا نحوه ی تولید است .
شعر امروز کاری به پرتقال فروش ندارد که دغدغه ی شعر امروز کیفیت پرتقال است نه تعداد تولیدکننده یا تعداد فروشنده.
اگر شعر امروز را بحرانی بدانیم آیا بحران در فرم است اصلا چرا یک تحول در شیوه ی تولید آیا ایجاد یک بحران جدید تغییر در شکل بحران به جای خروج از آن نیست. اصلا چرا شعر پولورال باید محتوا را در شعر امروز نادیده بگیرد. آیا ارائه ی یک پیشنهاد ادبی و ایجاد بحران در بحران خود یک مسکن نیست؟
فرض می کنیم شعر امروز بحرانی است. در این صورت آیا شعر امروز نماد وضعیت حالای ما نیست؟ ادبیات یک جامعه ی بحرانی باید بحرانی باشد. آیا بحران زایی در بحران خود چنج کردن شکل بحران نیست.
می خواهیم با فاصله و تاخیر تولید کنیم؟ یعنی عکس العملمان نسبت به یک بحران اجتماعی را با تاخیر نشان دهیم و اینگونه توجیه کنیم که می خواهیم بهترین عکس العمل را داشته باشیم جواب مشتی که امروز خورده ایم را دو ماه بعد از تمرین مشت زنی بدهیم ! آیا وضعیت منفعل شعر دهه ی 50 و 60 را در تولد شعر در دههه های بعدی می توان نادیده گرفت؟ آیا ارائه ی راهکار آن هم با علم به نشدنی بودنش برانگیختگی است یا نماینده ی برانگیختگی؟
مشارکت در شیوه ی تولید آن هم با صرف نظر کردن از بسیاری مسائل جامعه شناسی و روانشناسی تولید کننده!
دو یا چند نفر را وارد پروسه ی تولید اثری می کنیم که ممکن است ذاتا افرادی باشند که پتانسیل لیدر بودن در یک جمع یا بالعکس سرباز بودن را دارند و تاثیر یکی پررنگ تر خواهد بود و دیگران را در خود حل خواهد کرد ویا دیگری کمرنگ یا حتی بی رنگ خواهد بود. یعنی باز هم یک بزرگتر و لیدر در همین ائتلاف.
شعر به مثابه یک کالای اقتصادی خودش را پیش فروش می کند اما به کدام مشتری؟ آیا مصرف کنندگان کسانی غیر از خود تولیدکنندگان خواهند بود یعنی جیب به جیب کردن پول در یک وضعیت اقتصادی.
چندین حالت را می نوان بررسی کرد:
یک به یک: یک شعر از یک مولف
یک به چند: چند شعر از یک مولف
چند به چند: چند شعر از چند مولف
مثل یک جریان شعری( در جریان های شعری همه در حکم قطرات آب هستند اما نهایتا اجتماع آنها یک رودخانه است که ما این قطره ها را با اسم رودخانه و احتمالا بانی یا احیاگر رودخانه می شناسیم نه اسم خودشان
چند به یک که ظاهرا شعر پولورال را اینجا باید جستجو کنیم.
بیایید وضعیت شعر پولورال را با preformance در نقاشی مقایسه کنیم یعنی جمع مولفین حاضر اما نهایتا نقاش است که نقش را روی بوم می کشد یعنی مولف یک نفر است و دیگران در وضعیت تالیف او تاثیر می گذارند و مهم تر اینکه هنر اثر نقاشی شده نیست بلکه هنر لحظه ی اتاق افتادن نقش است. نقاشی مهم نیست چگونگی نقش ها مهم است مثل تئاتر که در یک بازه ی زمانی اتفاق می افتد و بعد fin .
اما شعر پولورال بعد از fin تازه به عنوان اثر خود را مطرح کند و با برداشتن fin کار را هرگز تمام نشده می داند و با این توجیه سعی در تبرئه کردن خود ساخته است.
در وضعیت حالای ما هم مخاطب عمومی شعر به نوعی مخاطب خصوصی است و از جامعه ایست که درگیر شعر است پس محدود کردن مخاطبین به تعداد انگشت شمار نمی تواند راهکارهای تازه در مقابل یک پیش فرض نادرست باشد.
اگر هم یک نفر خودکار به دست یا پشت لپ تاپ شعر خواهد گفت و بقیه مثل performance بر او تاثیر خواهند گذاشت که این یک اتفاق همیشگی در شعر است و یا نه همه ی مولفین خودکار بدست خواهند بود آیا می شود شعر مولفان را خط زد؟ آیا می شود تاثیر گذاشت یا تاثیر پذیرفت؟ و آیا در این وضعیت باز یک بزرگتر پیدا نمی شود؟
شعر پولورال در نهایت می خواهد یک شعر باشد اما آیا این شعر می تواند به معنای واقعی کلمه شعر باشد یا اینکه فقط در حد یک مانیفست باقی خواهد ماند یعنی ارائه ی یک دستورالعمل برای معلولی که هنوز به آن عمل نشده و یا عمل به آن از روی مانیفست است مثل دستور پخت غذا. یعنی ارائه ی یک دفترچه ی راهنما برای محصولی که هرگز تولید نکرده ایم در حالیکه همیشه اول اثر پدید می آید و بعد براساس المانهایش تئوریزه می شود.
اگر در جایی یک مولف همه ی نوشته ها را کنار بگذارد و یک شعر دیگر قرار دهد محصول نهایی شعر پولورال چه تفاوتی با دیگر شعرها می تواند داشته باشد؟
اصرار بر حضور خرد جمعی آن هم برای مقوله ای به نام شعر که زاییده ی خلوت بشر است برهم زدن چیست؟
و البته در این شعر ها این خلوت به هیچ وجه به هم زده نشد بلکه هر کدام از مولفان در گوشه ای و دور از هم به تالیف پرداختند.

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/9/24 در ساعت : 10:0:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  952


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدمهدی عبدالهی
1392/9/24 در ساعت : 15:34:7
درود بر جناب ضيايي بزرگوار
حامد خلجی
1392/9/24 در ساعت : 13:45:27
سلام
درود
جناب ضیایی عزیز
بهره بردم
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/9/24 در ساعت : 10:18:15
بسیار اندیشمندانه بحث را شکافته اید... بهره بردم
موید باشید و نویسا بمانید
علی گیاهی
1392/9/25 در ساعت : 9:39:26


درود بر دوست محققم /دستمریزاد گرامی
شبنم فرضی زاده
1392/9/24 در ساعت : 21:26:27
تداومی که به قوت خودباقیست...
بازدید امروز : 13,270 | بازدید دیروز : 32,276 | بازدید کل : 125,528,388
logo-samandehi