به نام خداوند بزرگ و توانا
دَمِ کدخدا را دیدن، ترکیبی است از ترسیدن و فریب خوردن! و ناشی است از نا امیدی و عدم تدبیر!!!
هراس لشکر دشمن را در دل خودی انداختن، فقط و فقط از یک ستون پنجمی بر می آید و بس!!!
و بزدلی اولین خصوصیت ستون پنجمی هاست!
غزلی سروده ام برای بعضی ها که پای نان دارند خیلی چیزهای دیگر را می دهند، مثل عزت، مثل شجاعت، مثل کرامت، مثل امید و ...، همه و همه را دارند می دهند تا نان بگیرند و این اوج خفت یک ملت می تواند باشد.
سست است توبه گرگ...
هرگز نمی رسد کار، از این دَغَل به جایی
اینکه فقط بکوبی، بر طبل غم سرایی
تا جلوه ای بیابد، اندک سپیدهایت
جز این چه منفعت بود، در آن سیه نمایی؟
گیرم که موش باشیم، گیرم که دشمنان شیر
در گفتنش چه قصدی است، جز کدخدا گرایی؟
در این دِه جهانی، دیگر نه خان نیاز است
نه کدخدا و ارباب، سیریم از گدایی
آه از وزیرهای، سلطان حسین کز ترس
قانع شدند با چه، وعده وعیدهایی
از قحط نان مترسان، دل های سیر ما را
سر می دهیم پای، این دست بینوایی
تاریخ ما پُر است از، جان پای عشق دادن
تاریخ ما پُر است از، مردان کربلایی
من شاعرم نه واعظ،!! گفتم که گفته باشم
مرگ است توبه گرگ، ای شیخ آریایی!
مجتبی نادری طاهری (موج)