بشنو از نی، وسعت پژواک را
انعکاس ناله ی افلاک را
هر صدایی را که تنهایی نهفت
نی، میان نغمه ها همواره گفت:
وسعت فریاد من، صبحی پرند؟!
واکن از دل، عقده های دردمند
تا، ز هفت اقلیم عالم، بگذرم
گرد دل تنگی نگیرد باورم
* * *
اوج غم هر چند با ناله یکی ست
خاطرات نی، فقط در ناله نیست
ریشه ی اندوه نی، در نی نواست
زخمه هایش، خاطرات کربلاست
نی نوازانی که عاشق نیستند
عاشق فصل شقایق، نیستند
هر چه دل، صرف ترنّم می کنند
بند هفتم را، به لب گم می کنند
بند هفتم، در مقام عاشق است
در مقام عاشقان لایق است
بند هفتم، نغمه ی شور دل است
قصه ی اشک و عبور محمل است
بند هفتم، نی نوای سینه هاست
گریه آیینه در آیینه هاست
بند هفتم … یا همان بند عجیب؟!
مانده همواره به روی نی، غریب
غربت آباد نوایش، بند بند
زخمی فصلی سراسر، دردمند
ریشه ی هر نغمه در نی، نینواست
نینوا، اندوه نسل کربلاست
بشنو از نی، نی، نوای آشناست
نی، نوای آشنای نینواست
اینکه با نی سرّ حق را گفته اند
بند بندش را به مژگان سُفته اند
نی فقط مفهوم داغ لاله نیست
نی فقط مضراب زخم ناله نیست
سر هفتاد و دو نور سرمد است
فصلی از نا گفته های احمد(ص) است
آنکه می بایست گوید، چون نگفت؟!
تا تواند شیعه سرّ دل نهفت
کربلا یعنی: کتاب سرّ حق
پرسش دل در جواب سرّ حق
کربلا یعنی : سکوت بو تراب
اوج فریاد حقیقت در جواب
کربلا یعنی: مرام فاطمه(س)
جنت الماوای نام فاطمه(س)
هر کسی خواهد جوابی بشنود
آیه ای، فصل الخطابی بشنود
باید اول نای دل را خون کند
بعد از آن،خود را زغم مجنون کند
تا سراغ سینه ات آید جنون
گریه باید کرد، گریه غرق خون !
نی همیشه خون ز دل جاری کند
تا تو را در مویه ات، یاری کند
سینه می خواهد حدیث درد عشق
درد سازد مرد غم را، مرد عشق
تا نوای نی نوا ،دل می برد
سمت دشت کربلا دل می برد
* * *
" بشنو از نی" نی نوای ناله را
کربلا در کربلای ناله را
از نیستانی که می آمد نوا
مانده زخم اشک و خاکستر به جا
بانگ شهنایی که بر هامون نشست
گریه های بی صدا، بر لب شکست –
بیت الاحزان سکوت ناله بود
یادگار سرزمین لاله بود
سینه سینه از غم دل سوختند
لب به شکوه ، در نیستان دوختند
تا به دنبال یقینی که بلا
خیمه خواهد زد به دشت کربلا !
هستی خود را ز سرها وا کنند
دل فدای جاری دریا، کنند.
عاشقانه، مست باده از الست
سر گرفته پیش رو، افشانده دست
همنوا با نغمه ی لاهوتیان
پر گشوده تا دل هفت آسمان
لحظه لحظه، مثل شبنم، بی زوال
ره سپردند از نیستان خیال
هفتمین بند بلند آوای عشق
شد به دشت کربلا، شهنای عشق
* * *
تا نوای نینوا، دل می برد
سمت دشت کربلا، دل می برد
هر که دارد غیرت آیینه را
می دمد حیرت، حریم سینه را
" سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق "
بشنو از نی، نی نشان، نینواست
نی نوا، زخم نوای کربلاست
***
مثنوی از سید علی اصغر موسوی " سعا "،
برگرفته از کتاب نینوا، تالیف استاد محمد شجاعی.
....
