این چه شوری است که در دور فلک می بینم
روزگاری همه پر دوز و کلک می بینم
پی اغوای جوانان همه جا دنیا را
عشوه گر پیرزنی کرده بزک می بینم
از ادارات روابط به ضوابط حاکم
شرف آموختگان را همه دک می بینم
روی پیشانی هر کس به صداقت کوشید
« ای کلاه تو پس معرکه » حک می بینم
آدمی را که نشد باندگرا در همه عمر
غرق گرداب بلا یکه و تک می بینم
هر که را در پی امحای مفاسد کوشید
غالبا منزوی و خورده کتک می بینم
یا که بشکسته سوار است به گردن دستش
یا پیاده شده اش چانه و فک می بینم
توی هر جعبه که بر آن «رطب بم»درج است
ز تقلب همه خرمای خرک می بینم
توی برنامه ی «سیما» سر شب تا دم صبح
همه تبلیغ پفک یا که ببک می بینم
خنده دار است که نان نامده بیرون ز تنور
روی آن یک دو سه انگشت کپک می بینم
توی خواب است اگر پاپتی ای چون خود را
صاحب بنز و دو ویلا به ونک می بینم
متمایز چو شود یکسره از ریز درشت
دست قانون ملل نیز الک می بینم
آن که را گوهر رخشان یقین رفت ز دست
روز و شب غوطه ور اندر یم شک می بینم
توی تنبان هر آن کس که به کفشش ریگی است
اگر امروز نه فرداست که کک می بینم
هر که همدست «اوباما» چو «نتانیاهو» شد
پایش افتاده به گودال درک می بینم
گفت رمال که :«شاطر» موتورت جوش آورد
بنده در طالع تو آب خنک می بینم .