ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تكمله اي بر مانيفست شعر پولورال

تكمله اي بر مانيفست شعر پولورال
آيدين ضيايي
(قسمت دوم)

مانيفست شعر پولورال پروبلماتيكي از وضعيت گذار است.گذاري كه در پروسه شعري و شاعري منطق غالب است.شعر پلورال،روال مرسوم نوشتن شعر و تدوين پيشنهاد شعري پس از توليد را بر هم زد؛هرچند اين بر هم زدگي چندان وجه مغشوشي به خودش نگرفته است.شعر پولورال پيشنهادي را در وضعيت انتزاعي/مجرد و پيشتر از توليد شعر منتشر كرد.شعر پولورال سوژه اي شكل گرفته از بياني است كه به ابژه ي ماحصل اش ختم مي شود البته اين سوژه بي تاثير از قراردادهاي ابژگاني درونماندگار شعر هم نبوده است و در عين قبول شكل كلي از "شعر بودن" شعر ،بر نهاد خود را بر اساس شيوه ي به بار نشستن شكل مرسوم و معمول شعري نهاده است.پيشنهادي كه خود را در وضعيت بينابيني از امر واقعي و امر نمادين قرار داد و به اين ترتيب تجسمي از دورنمايي شكل نيافته ترسيم كرد.
در شعر پولورال تقدم و تفوق امر واقعي بر امر نمادين حادث مي شود.اتفاقي كه پيشتر با غلبه ي امر نمادين به سمت امر واقعي سوق پيدا مي كرد.شعر پولورال قصد تغيير پارادايم در آلترناتيو هاي مرسوم را دارد.ممكن است اين كمي غير واقعي و نا معقول باشد ولي براي نسل رادياسيون يا نسلي كه حاصل تشعشعات رادياسيون است اين روالي عاديست.نسل رادياسيون،نسل اميال جهش يافته ايست كه روال را نه در معناي بديهي و مرسوم اش بلكه در وانمود و بازتوليدي محرز از جهش يافتگي اش علني مي كند.
نسل رادياسيون نسل بر هم زننده ي تقدم و تاخر زماني است .نسلي كه قائل به زمان و سمت اجراي ميل اش هم نيست. نسل رادياسيون؛ تقايد علت و معلولي در پروسه ي توليد و ايضاح منطقي توليد را ديگرگون مي كند. اشكال كار نسل رادياسيون فقط مي تواند مساله فرسودن و فرسوده شدن زود رس باشد.خاصيت رادياسيون جهش در راستاي كاهش نيمه ي عمرش است يك جورجهش مقصور .اين فرسايش زودرس مي تواند نتيجه ي نگاه ژنريكي باشد كه در ذات شعر پولورال شكل مي گيرد.اين نگاه ژنريك است كه با روال چالش برانگيزي كه شعر پولورال مجري آن بوده ،به استهلاك حاصل از اصطكاك دامن مي زند و نسل رادياسيوني را كه با جهشي موجبات تغيير را ايجاد كرده ،مي فرسايد...
شعر پولورال مي خواهد كه به تلفيق روي خوش نشان بدهد .مي خواهد انگيزش محافظه كارانه اي را كه مدام به دنبال نگاشتن و نشر منفرد با رمزگان تعلق شخصي و خود ارجاع مرسوم است با كنش هاي راديكاليزه شده از شكست قرار داد و رمزگان در راستاي خلق "شيوه " ي بديعي از توليد و باز توليد معاوضه كند.
بداهت در شيوه ي توليد مورد نظر شعر پولورال ممكن است به سوء تفاهم داهيانه بودن پيشنهاد بي انجامد در صورتي كه شعر پولورال مدعي كشف وضعيتي فرا واقعي نيست .شعر پولورال فقط در انقلاب شيوه ي توليد است كه خود نمايي مي كند.شعر پولورال بعد از اتمام تغييراتي كه در شكل ارائه ي اثر خود را عرضه كردند ،اينبار با آلترناتيو ديگري براي تغيير پا به ميدان گذاشته است.آلترناتيوي كه معتقد است نه يك راه كار قطعي و سلبي،بلكه مقيد به تمام تغييرات و اشكال قبلي است .البته شعر پولورال در اين نمود از پذيرش و هضم بوده ها و داشته ها،قفا نگر نيست .اينبار شعر پولورال مي خواهد كه بي تدقيق به اصل قضيه ي قالب و بازتوليدات ايماژيك از شعر،وضعيتي ديگر را هم در فضاي ادبي به آزمون و اشتراك بگذارد تا كالبد بحران و اتمام شعر را به صورت مكانيكال زنده كند.شايد بتوان پروژه ي زنده كردن و انگيزش شعري را با پروژه ي پنتاگون در رابطه با زنده كردن سربازان در فيلم "سرباز جهاني" رولند امليچ مقايسه كرد.در اين فيلم سرباز آمريكايي(ژان كلود وندام) كه در جنگ ويتنام كشته مي شود ،توسط پروژه ي احياء پنتاگون ،در زماني بعد تر دوباره زنده مي شود و البته اينبار با قابليت هاي بيشتري كه به آن افزوده شده است.پروژه سرباز جهانی ،مشارکت در بازیافت است.چيزي در حد تيمي روباتيك كه قصد توليد رباتي انساني با تمام كاركرد هاي انساني را دارد و آن بازیافت سربازی که در ویتنام شرکت کرده و کشته شده ولی اینبار با پروژه بازیافت ش ،دوباره در جنگ شرکت داده می شود!
در پروژه ي شعر پولورال هم ما با داشته هايي كه هستند مواجهه نمي كنيم.بلكه داشته هايي را كه در بحران نابودي و مرگ قرار گرفته اند دوباره با شيوه ي توليد ديگرگون جايگزين مي كنيم تا كاركردهاي زباني با قابليت هايي تازه شكل بروز بيابند و بتوانند فارغ از تكينگي هاي انديشگاني ،با انديشه و بيان و ابراز جمعي همپوشاني شوند.هدف ايجاد امكانات ديگري براي شعر است امكاناتي علاوه بر امكانات بياني و زباني كه مرسوم و معمول شعر و شاعري بوده اند.شعر پولورال امكانات مشاركتي در زبان را به عنوان مبناي پيشنهاد ادبي اش مطرح مي كند و متعاقب آن اين مشاركت را از هرج و مرج در شراكت به سيستم مشاركتي قاعده مند به ايضاح مي نشيند.
به انسداد رسيدن شعر ممكن است به بازگشت هايي از نوع ساده نويسي بي انجامد و در اين بازگشت با جريانهاي شعر پيشرو هم برخورد كند.انسداد ،توقف ،و توقف انباشت مفاهيم و زبان در يك حدود تعيين شده است.مثل سدي كه آب را در خودش نگه داشته و انبار مي كند.التقاط مفاهيم به شكل بياني ساده با بياني پيشرو و متفاوت در يك ظرف مكاني و زماني،احتمالن به سرخوردگي و اتمام شعر منجر شود..و اين همان تداعي تل انباري از تكرار در وضعيت ايستا است. هدف گذر از بن بست زباني و امكانات بياني شعر است و شعر پولورال با شيوه اي كه مطرح كرده قصد عبور را دارد قصدي كه آزموده نشده و چه بسا بتواند خود را در شيوه ي توليدي كه عرضه كرده به تداوم و نه بازگشت برساند.
شعر پولورال به دنبال فرآيندي از گذار است گذر از انفعال در شكل و محتوا است.فرايندي كه قصد تن ندادن به وضعيت موجود را دارد.هرچند شعر پولورال خود را با بوطيقاي نظري ابراز كرده و اين شكل فقط در قبال بحراني كه حس مي شده ،عرضه شده،ولي مي تواند در قدم بعدي به شكلي پراتيك هم خود را به نمايش بگذارد.اقتصاد شعر پولورال در راستاي عملي شدن است. و با اين نيت خود را وارد فضاي ادبي كرده است.
شعر پولورال بر خلاف شكل مانيفست نويسي كه نمودش را مرهون- به و ملهم- از اثر مي داند ،خودش را به پيش از شكل گيري كشانده و استراتژي خود را بر مبناي تبيين نظري ماقبل توليد نهاده است.
زيست شعر نيازمند كاربست زباني حاصل از طي شدگي يك پروسه ي طولاني است و درست زماني كه اين پروسه به نقطه ي صفر اشباع شدگي مي رسد ،يعني نقطه اي كه بعد از آن ديگر نمي توان به صرف كاربست كاركردي و امكانات زباني قناعت كرد ،درست در اين لحظه است كه شعر پولورال به عنوان نقطه ي آژيده زبان براي ايجاد گره هاي تور وارد ميدان مي شود.
سلسله مراتب امكانات زباني ،در شعر پولورال مكان خود را با سلسله مراتب ادا و افاده كنندگان زبان معاوضه مي كنند.امكانات زباني تحليل رفته و حتا امحا شده در وضعيت احتضار شعري كه حاصل تفرد در كاربست و بازتوليد هستند، در شعر پولورال با اختلاط ذهن جمعي به ترمينولوژي جديدي از ساختار جديد دست خواهد يافت.و اين نمود اشتراكي است كه هميشه در خود ارجاع ترين شكلش به تنوع آوايي و بياني و ساخت مفاهيم و اصطلاحات نو انجاميده است.
شعر پولورال شعر تجربه ي جديد است.از اين رو شعر پولورال وارد ادعاي فرم تظاهر يافته و حتا محتواي حاصل از آن نمي شود بلكه خود را مقيد در نحوه ي توليد مي داند و از روي اين نحوه توليد است كه بعد از توليد با گفتمان رايج از فرم و محتوا و زيبايي شناختي شعر همداستان مي شود.اين به اين معنا ست كه شعر پولورال وجه تمايز خود را در ايجابيت شعر قرار نمي دهد بلكه در شيوه ي ايجاد خود را علني و كنشگر مي كند.
شعر پولورال مدعي خروج از انسداد معاني يكه است .معاني با انديشه ي پولورال بسط پيدا مي كنند و حتا تقابل معنايي به ظهور معنايي نو از اشتراك معاني و انديشه گاني و واژگاني خواهد انجاميد.
شعر پولورال ،تحول شعري حاصل از تغيير در قوالب شعري را كه منجر به بروز يك سوژه ي بياني مي شود به سوژه ي گزاره اي بدل مي كند .و حاصل؛گزاره اي عملگراست و كنش را در پراتيك توليد مي جويد .اما شعر پولورال غفلت از اين نمي كند كه سوژه ي گزاره اي مورد نظرش نهايتن به سوژه ي بياني منجر مي شود و اين گفتماني است كه شعر پولورال در خوديت اش به دنبال احقاق آن است.
رخداد شعري در وضعيت پولورال نياز به بر هم زدن قواعد بياني ندارد و در عين به رسميت شناختن گزاره هاي بياني معطوف به شكل سابق نمود شعر فقط در راستاي تغيير در قاعده ي رفتار شعري است كه مداخله مي كند.رفتاري كه به توليد شعر مي رسد.
دغدغه ي پولورال كردن شعر با فرض وجود بحران توليد و اثر ،پيشنهادي براي خروج از بحران با كمترين هزينه ممكن است .دگرديسي ادبي در پروسه ي ادبي با دخل هزينه هاي آشنا زدايي شده از شكل و قالب غالب شعر بوده و اين تحميل،هزينه هايي براي پيش نهاد كنند گان و كاربران در كاربست شكل جديد را داشته است .مقاومت در مقابل تحميل ايجابي براي تغيير قالب و نمود شعري به تقابل ادبي در مقاطع تاريخي دامن زده است .چون مقاومت و مقابله هميشه در مقابل محصول تجسم پيدا كرده است،محصول نمونه ايست كه حاصل سيري انديشگاني يا نظري با رويكرد مخالف خواني و تضاد ديدگاه است و هميشه از روي اين حاصل نهايي در مقام محصول است كه مي توان به اجماع تقابل يا تفاهم دست يافت.اما شعر پولورال با پذيرش شكل مرسوم ،پيشنهاد خود را نه در محصول بلكه به مرحله ي توليد محصول كشانده است.پس در عين وفاق نظري و گفتماني در نمود بيروني از شعر ؛در شيوه اي كه منتج و منتهي به محصول شده است صرف سرمايه و هزينه مي كند.هزينه اي كه اينبار نه بر دوش محصول بلكه به گردن توليد كنندگان مي گذارد و البته اين هزينه با توزيع و تقسيم شدن بين توليد كنندگان به وضعيت به صرفه تقليل پيدا مي كند.
مساله شعر امروز ،خود پرتقال هاست و اينكه مشكل همان چيزي است كه به عنوان محصول نارس يا گنديده ،خروجي جريان توليد شده است.شعر پولورال مدعي است كه وقتي با وضعيت مسبوق و فعلي ،راهي براي برون رفت از اين بحران محصول نيست ،پس بايد مقوم و راهكاري نظري براي تغيير در شيوه ي رسيدن به محصول جديد ابداع كند و اين بديل انتزاعي با انضمام شكل عرضه اي كه بوده مي تواند تداعي خروج از بحران فعلي را بكند.
بحراني كه شعر پولورال مدعي ايجادش در مقابل بحران ادبي فعلي است ،نه به معناي بحراني مختوم و محتوم در سير به سمت انسداد بلكه بحراني براي خروج از انسداد است.به عنوان مثال،يك جامعه در وضعيت بحران پيشا انقلابي را در نظر بگيريد،اين جامعه به رغم ثبات ظاهري ،آبستن رويدادي است تا از وضعيت بحران اقتصادي ،اجتماعي و در كل توتاليتاريسم بيرون بيايد؛براي اين جامعه ي بحران زده،بايد با بحران سازي وقوع انقلاب پاسخگو شد.اينجا ،شكل گرفتن بحران،نقطه ي عزيمت و خروج از بحران است.
شعر پولورال ،معادله ي ديالكتيكي اش را از كنش بين ذهن و زبان،با كنش بين اذهان و زبان معاوضه مي كند.تضاد موجود در معادله ي مرسوم و پيشنهاد شعر پولورال است كه عامل محركه براي خروج از بحران معمول شده است و كشف اين شيوه است كه خود را در وضعيت متضاد و محرك معرفي مي كند.
شعر پولورال معتقد به انسداد كاركرد هاي زباني نيست بلكه عامل و علت وجودي اش را در تطور انديشگاني مي جويد و نقطه ي اتكايش را همين تطور ذهن جمعي براي افزودن كاركرد هاي جديد زباني و معنايي مي داند.
شعر پولورال ،شعر را در وضعيت حرفه اي گري مي خواهد.حرفه اي براي به ثمر رسيدن اش !حرفه اي گري مورد نظر شعر پولورال به مثابه حرفه اي گري ورزشي است.مشاركت و صرف سرمايه و هزينه براي يك هدف و آن قهرماني!ورزش حرفه اي فراخوان تجربه است،تجربه اي كه كنشگران قبلي اش كسب كرده اند ولي با گذشت زمان تجربه، جاي خود را به فرتوت شدن و فرسوده شدن بدني و جسمي داده است.اين وضعيت ناگزير وضعيت ورزش حرفه ايست.يعني تا مادامي كه تجربه در حال شكل گرفتن است و تكامل نيافته ،عنصر قدرت و شادابي بدني وجود دارد ولي بعد از اين مرحله و كسب تجربه در زمان،اين تجربه جايگزين قدرت خواهد شد.اين همان وضعيت حضور يكي و فقدان ديگريست كه اجتناب ناپذير وضعيت ورزش حرفه ايست.تعميم اين وضعيت و ارجاع آن به فضاي ادبي شكل دهنده ي شعر هم چندان دور از ذهن و بعيد نيست.تنها عناصر در اين مثال ،مكان هاي مفارق هم را اشغال مي كنند.اما كليت كسب تجربه و كاربرد ذهني و زباني و دخل مواردي براي غناي زبان و بيان،يكي است.
شعر پولورال ،شعر در وضعيت "كلوني" و تعاون براي رسيدن به يك هدف واحد است.اجتماعي مشاركتي كه بي تفوق تفاخر،در راستاي يك نيت جامع الاطراف در وفاق جمعي شكل گرفته است.شعر پولورال ،تجربيات خالي از كاركرد هاي بكر را با عملگرايي و خارق عادات استعلايي و نوستالژيك، براي توليد يك شعر تكين از اين هر دو را به ميدان فرا مي خواند.و اين همان قصد اوليه و بديع عرضه شدن و آزمودن اين شيوه ي بحران زاي بحران گريز براي شكل فعلي ادبيات / شعر است. در نهايت ،تاكيد شعر پولورال بر، بر هم زدن رسم مالوف از آنچه بوده است ،است.پس بايدشعر پولورال را در وضعيت تكين و خود بسنده اش مورد واكاوي قرار داد چون با هيچ مولفه ي معطوف به مسبوق قابل توجيه و قياس نيست...

کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/9/19 در ساعت : 9:50:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  637


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

شبنم فرضی زاده
1392/9/19 در ساعت : 10:57:25
درودت
تدارکات به تداوم باقیست
وبه این فکرمیکنم
یعنی اگرالان....
حامد خلجی
1392/9/19 در ساعت : 11:3:26
سلام
بازهم سپاس جناب ضیایی عزیز
دکتر آرزو صفایی
1392/9/19 در ساعت : 13:18:49
درود بر شما
تلاشتان ستودنی است
دست مریزاد
بازدید امروز : 5,618 | بازدید دیروز : 50,765 | بازدید کل : 124,607,687
logo-samandehi