سلام و درود بر جناب خوش عمل عزیز و ممنون از قدم رنجه، الطاف و دقت نظرهای همیشگی تان-بالا آمدن سایت را هم تبریک می گوییم بیت: آمدی ای سایت جان!بالا ولی حالا چرا؟ حالیا همراه جانم آمدی بالا چرا؟!!! راستی یکی از شیرین ترین خاطرات ادبی زندگی ام مربوط به شماست.اگر عمری باقی بود و فراغتی حاصل، ان شاءالله قلمی خواهیم کرد. عشق من با گل رخسار تو امروزی نیست,.....دیر سالی است که من بلبل این بستانم ************ سعید آقا سلیمانپور ارومی تویی شمس و منم ملای رومی البته بلانسبت ملای رومی.در مثل مناقشه نیست و خواستم میزان ارادتم را به عالی نشان دهم.ضمنا خیلی مشتاق نقل آن خاطره ام.یک بار دیگرهم عنوان کرده بودید.
|
پاینده باشید استاد /خواندن این شعر زیبا از شما برایم لذتی مضاعف داشت /پاینده و شاد باشید قربان /یا حق ************ از محبت بزرگوارانه ی عالی سپاسگزارم.البته شعر گفتن به سبک و سیاق شما و امثالتان بسیار مشکل و شاق است.یعنی اگر شاعری چون شما توانمند نباشد کارش نثرگونه ای مهمل از آب در می آید.
|
سلام جناب استاد خوش عمل مثل این که همه ی آنهایی که برای تیشه زدن به ریشه ها می آیند "خوش خوشان ترانه ای به نغمه ساز می کنند " خیلی خوب بود . ** *********** از شما دوست نکته سنج و مفضال بسی سپاسگزارم.
|
سلام جناب خوش عمل عزیز در کتاب نامه هاي نيما صفحه هاي ۷۹ و ۸۰ نامه ای از هم شهری بزرگ این جانب نیما یوشیج به میرزاده عشقی به چشم می خورد که خواندنش جالب است . نیمای بزرگ چون هم شاعر بود و هم آفریننده تکنیک نوین شعری و هم توضیح دهنده این تکنیک شعری لذا طی این نامه بعضی مطالب را توضیح داده است که طی چند نکته به شرح آتی و خلاصه عرض می نمایم : چكيده نامه نيما به ميرزاده عشقي: 1_ از زبان «افسانه» من چطور بهار را وصف كرده ام. و عنصري چطور؟ 2_ كدام جهات را در طبيعت بايد اتخاذ كرد؟ 3_ چه تفاوتي در بين صنعت و حيله يا خودنمايي وجود دارد؟ 4_ اتخاذ جهات مادي يك منظره كه از لوازم اساسي محسوب مي شود. 5_ در نظر گرفتن مختصات آن جهات. 6_ استعانت از چند كلمه مربوط و ساده. این جانب چند سال قبل وبلاگی ایجاد نمودم جهت نوشتن تیوری شعر نیما لیکن کمبود وقت اجازه ویرایش مطلب را هنوز نداده است لیکن تلاش من بر این است که در شعر خویش تا جایی که ممکن است تیوری نیمای بزرگ را با معیار های روز اجرایی نمایم . شعر شما را که خواندم بد ندیدم که این موضوع را هم بنویسم تا شاید مورد استفاده دوستان واقع شود . موفق باشید . با احترام _ خودکار کم رنگ موفق باشید **************** ان شاءالله بنویسید تا کمین و همه ی دوستان بهره مند شوند.جزاءکم الله خیرا.
|
سلام بر یار غیرتمند و شاعر توانا استاد خوش عمل کاشانی عزیز....در نیمایی هم خوش می تازید ...دست مریزاد *********** با تشکر از پدر شعر منا باید عرض کنم ارادتمند فقط در شعر طنز مدعیم ولاغیر.ادعایم این است که در شعرطنزکسانی که بهتر ازمن می سرایندمعدودند اما در شعر جد-بخصوص نیمایی-شمار کسانی که بسیار بهتر ازمن می سرایند نامعدود و الی ماشا ء اللهند.
|
سلام حضرت استاد خوش عمل تواضع می فرمایید استاد و گر نه در شعر جد هم کم از شعر طنز نیستید. به نظرم اوج تصویری این شعر زیبا اینجاست: قد فراز می کند دست بر تن درخت می کشد خوش خوشان ترانه ای به نغمه ساز می کند یادآور طرز سلاخ ها هم هست که مذبوح بیچاره را قبل از ذبح نوازشی می کنند! مستدام باشید. ******* با سلام و درود بی پایان.موردی که فرموده اید دقیقا مدنظر بوده است.
|
درود بر استاد خوش عمل کاشانی شعر نیماییتان که هوای غریب تکدرختی بی پناه را ورق می زد خواندم به دل سپردم نه به سر قربان *********** ممنونم. غزل شما هم با قافیه ی مشکل جا ماندن و...بسیار خوب و دلنشین بود.
|
استاد خوش عمل عزیز اثر فاخرتان را به لحاظ مفاهیم والا خواندم و لذت بردم آثار شما را اکثرا می خوانم و باعث مسرت من است نکته جالب برایم این است که همیشه آثار طنزتان برای تلنگر وجدانی به همراه داشته است و یک جورایی ترس آفرین ....ممنون ***** سید یزرگوار!من هماره جرعه نوش ساغرمشحون کلام عالی و اخوی مکرم هستم.برای یکی دیگر از دوستان هم گفتم که کمین در شعرجد هیچ ادعایی نداشته ندارم و نخواهم داشت چون شاعرتر از من بسیارانند.اما در طنز منظوم بجد مدعی ام.از یاران نزدیک گل آقا بودم و در مجلاتشان ستونی ثابت داشتم و حتی بابت هر شعر به من حق التحریر می دادند.آن زمانها روانشاد عمران صلاحی عنوانهایی در طنز منظوم به کمین می داد که مطرح کردنش را دوست نمی دارم.دوست عزیزم آقای زرویی نصر آباد هم برایم نوشابه از پی نوشابه باز می کردو...اما سخت معتقد به شانس و اقبالم.متاسفانه در شعروشاعری هم ادبار از پی ادبار نصیبم شد.در پایان یک شعر طنز گفته ام: پسرانیم از پی پدران نردبان ترقی دگران ویا: کار عباس خوش عمل اغلب با حریفان هرزه می افتد کز برای گرفتن حق هم دست و پایش به لرزه می افتد! و...الخ.
|