ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قمه و قيمه

اين افتخارهمراه است با ما كه از اهالي باران و بندريم، اين افتخار كه روزي مردي از اين ديار به پا خاست و در مكتب عاشورايي اش تلمذ نموده ايم.
درود بر جناب اقاي ابوالقاسم حسينجاني كه مردي بلند انديش است و انساني وارسته با خصوصياتي شگرف و انقلابي. مردي كه مي گويد "حسين معمار شهادت است". درود براين مردعاشورا پژوه، كه نخستين فرماندار شهرستان بندرانزلي پس از انقلاب  است و شاعر اين شعر ماندگار...كربلا منتظر ماست بيا تا برويم.   پونه نيكوي

برگرفته از   http://anzalinews.blogfa.com/
ˈ کربلا آمده بود بلکه کاری بکند / ولی از آن همه عشق روضه اینجا برپاست "  این بخشی از  اشعار عاشورایی ابوالقاسم حسینجانی است و هر محرم فرصتی برای شنیدن روایت واقعه عاشورا و چرایی اش از زبان این پژوهشگر دینی  است .

 " هیهات من الذله !!!"

ابوالقاسم حسینجانی شاعر و پژوهشگر دینی زندگی عزتمند را فلسفه اصلی عاشورا می داند .

این محقق با تاکید بر این که باید به کربلا و عاشورا به صورت یک جریان تاریخی نگریست و آن را مورد بررسی قرار داد ، تصریح کرد : قصد حسین (ع) در کربلا جنگ و از بین بردن جاهل نبود بلکه او می خواست جهل را از بین ببرد و جامعه را پاکسازی کند .

این پژوهشگر دینی با اشاره به این که در قران عمل صالح در کنار ایمان می آید تصریح کرد : موضع گیری حسین (ع)تعریف عینی و کاربردی عمل صالح است .

* عاشورا مدیریت بحران

به گفته وی کربلا و عاشورا ، کارگاه عملیاتی است که جهان بینی استراتژیک قرآن و نهج البلاغه و حرکتهای انبیاء در آن پیاده سازی می شود .

وی اضافه می کند : عاشورا چالشی است که امام حسین (ع) به نحو کاملا آرام با جهان بینی خدایی آنرا مدیریت می کند تا از دل آن انسان را به چاره اندیشی برساند .

وی تاکید می کند از این دیدگاه جهان و انسان به حسین (ع) و مدیریتی که ایشان در بحران نشان می دهد نیاز دارد .

حسینجانی خاطرنشان می کند : از دل ایمان باید عمل شایسته و بجا بیرون بیاید .

وی یادآور شد : حسین در روز هشتم ماه ذی الحجه از مکه بیرون رفت ، چرا که حاکمیت غلط بود و او باید به کار اصلی اش یعنی اصلاح حاکمیت می پرداخت نه ماندن .

* فلسفه عاشورا فلسفه زندگی است

این عاشوراپژوه می افزاید : وقتی موضع گیری ما درست نیست تبدیل به ابزار می شویم و آن وقت دیگر انسان نیستیم چرا که تعریف زندگی انسان فقط حرکت و خوردن نیست .

حسینجانی خاطرنشان کرد : مولا حسین (ع) نشان داد که زندگی تصمیم است .

وی افزود : ابا عبدالله در کربلا به ما آموخت که جامعه را باید نجات داد و بر ما است جهت گیری کلی کربلا و عاشورا را بشناسیم و به صورت جریان تاریخی بررسی کنیم .

* حسین اهل مکالمه بود نه جنگ

این محقق دینی متذکر می شود که حسین گرچه در کربلا شجاعانه در مقابل ظلم ایستاد و شهید شد اما آغاز کننده جنگ نبود .

وی یادآور شد : حسین در کربلا حتی الامکان از جنگ پرهیز می کند و با این که در فرصتهایی می تواند ولی ابتکار عمل را بدست نمی گیرد .

مسلم بن عوسجه می گوید هفتم یا هشتم محرم با امام به بازدید خیمه ها رفته بودیم شمر را دیدم که در تیر رس بود به حسین (ع) گفتم اجازه میدهی او را بزنم ایشان فرمودند نه .

حسینجانی تاکید می کند : بنای حسین (ع) بر جنگ و کشتن نبود بلکه تمام حرف حاکمیت صلح و عقلانیت و اسلام اصیل در جامعه بود .

وی تصریح کرد : حسین (ع) یاد می دهد انسان یعنی گفتگو ،مکالمه ، مفاهمه نه جنگیدن و دیگری را از بین بردن چرا که جنگیدن صورت مساله را پاک کردن است .

* کربلا زاری نیست

حسینجانی در بخشی از شعرهای عاشورایی اش می گوید ˈ کربلا زاری نیست/ دین عزاداری نیست / مومن گریه به دست ذوالفقار تو کجاست ˈ .

وی اذعان می دارد : آنچه هم اکنون در جامعه ما و سایر جوامع است آیین عاشورایی نیست بلکه آیین سوگواری است .

به گفته وی ما فهم عاشورا و موضع گیری های امام ( ع ) را مورد بی توجهی قرار داده و در عوض به فرهنگ عوام پسندانه و سنتهای فرهنگی راحت در تکیه ها روی آورده ایم .

این پ‍‍ژوهشگر دینی با اشاره به گرایش به سوگواری صرف در تکیه ها، تعزیه ها، نوحه خوانی و عزاگرایی اظهار کرد : این کار به گونه ای است که انگار اصالت عاشورا بر می گردد به عزاداری .

حسینجانی در تشریح دلیل تاکید امام جعفر صادق (ع) و امام محمد باقر (ع) بر عزاداری گفت : آن زمان کار ائمه تاکتیک بود نه استراتژی .

وی با بیان این که استراتژی عاشورا ظلم زدایی است یادآور شد : ائمه (ع) در آن برهه امکان دیگری نداشتند بنابر این می گفتند بعنوان اعتراض پرچم عزا آویزان کنید .

وی متذکر شد : حسین (ع)شهید نشد که ما بر سر خودمان بکوبیم ،قمه بزنیم ،گل به سر و کله مان بمالیم او شهید شد تا ببینیم چه باید بکنیم چه جور برنامه ریزی کنیم که توی سرمان نزنند ، صلاحیتمان و حیاتمان را از دست ندهیم و نگذاریم استثمارمان کنند .

این پژوهشگر مذهبی تصریح کرد : آیا امروز هم کار دیگری جز روضه خوانی نمی شود انجام داد .

حسینجانی این که مردم در عاشورا دور هم جمع شوند را حرکت جمعی خوبی خواند و متذکر شد : این که چه محتوایی به این جمع بدهیم بستگی به عقل و درایت ما دارد .

وی با بیان این که ابا عبدالله الحسین در کربلا نشان داد که تعداد مهم نیست بلکه ایمان و اعتقاد اهمیت دارد متذکر شد : عاشورا فراتر از پیروزی است و ما باید این را یاد بگیریم و نمی توانیم مگر به تعریف درست برسیم .

این شاعر عاشورایی در تعریف امر به معروف و نهی از منکر گفت : هرچه تعریف ما جهان شمول تر و همگانی تر باشد معروف های ما جهان شمول تر و انسانی تر خواهند شد .

وی متذکر شد : اگر معرفت ما از کربلا و عاشورا در حد یک آش پختن و قمه زدن باشد ، معروف ما نیز سطحی و غیر تاثیر گذار خواهند بود .

وی با بیان این که تعریف حسین (ع) عزت خواهی ، حق جویی ، ظلم ستیزی و احیا گری است تصریح کرد : حسین می خواست یک حکومت فاسد را تغییر دهد .

حسینجانی در خاتمه متذکر شد : بعنوان یک شیعه باید بکوشیم خودمان را به سمت حسین (ع) و شکوه ایشان بالا ببریم نه این که حسین (ع)را در حد خودمان پایین بیاوریم .

 

 قافله سالار عشق

 
وقتش رسیده ‌این گره کور وا شود
هر کس ابی‌لهب شده، «تبّت‌یدا» شود
 
وقتش رسیده خون خدا قَد عَلَم کند
آنچه خلیل کرد شبی با صنم، کند
 
وقتش رسیده است که دستی تبر شود
وان سینه در مقابل دشمن سِپر شود
 
 شمشیر در نیام نباید که بعد از این –
دیگر زبان به کام نباید که بعد از این –
 
زهراست و نماز نشسته علی و چاه
جَعده و یک سبوی پر از زَهر و قتلگاه
 
سنگ بنای کنگره‌ها را گذاشتند
داغي به روي سينه‌ي مولا گذاشتند
 
هر طفل نیل دیده که موسی نمی‌شود
هر مریمی که مادر عیسی نمی‌شود
 
تا کی چنین به کار خدا دست می‌بَرند
چون مارهای شعبده سر در می‌آورند!
 
 با هر رسول، معجزه همراه می‌شود
بر« لا اله»، واجب« الا الله» می‌شود[1]
 
انگشتری به رنگ خلافت به دستشان
نام خدا نشسته به لب‌های مستشان
 
بي شك گناه نقل و نبات است در زمین
چیزی که نیست خمس و زکات است در زمین
 
نام خدا میان قلم ها رسوب کرد
هر کس گناه کرد، نوشتند خوب کرد
 
وقتش رسیده بود صبا خوش خبر شود
هُدهُد به آسمان برود نامه‌بَر شود
 
وقتش رسیده بود گلی نورسیده را
بوسد خدا و باز کند طفل دیده را...
 
«دیدار شد میسّر و بوس و کنار هم
لعل بتان خوش است و مِی ‌خوش‌گوار هم»[2]
 
جبریل بر سلامِ زیارت که لب گشود
ابلیس سر به سجده‌ي واجب نهاده بود[3]
 
صدها فرشته در بَر زهرا طبیب بود
«روی تو کس ندیده هزارت رقیب بود»[4]
 
وقتش رسیده بود و گل از گل شکفته شد
با تو نگفته‌های خداوند گفته شد

جبریل بر منیر تنت چار قل دمید
غسل گلاب داد تنت را و گل دمید
 
تا این که آب ماهِ رُخت را به خود تنید
از کاسه‌ي گِلین عرق شرم می‌چکید
 
در محضر مبارک لب‌های تشنه‌ات
از آبروی رفته‌ي خود دست می‌کشید
 
تا بوسه گاه ختمِ رُسُل شد گلوی تو
جبریل هی فرود می‌آمد به سوی تو
 
سوی تو ای زمین و زمان در شتاب تو
خورشید و ماه و اِنس و ملک در رکاب تو
 
رفتی چو در کساء یمانی کسوف شد
خورشید شرم داشت ز رویت خسوف شد
 
«ترسم که اشک در غم ما پرده در شود »[5]
دنیا به خون شب زده‌گان  تشنه‌تر شود....
 
می‌خواستند کنگره‌ها را بنا کنند
گوساله‌ي ثقیل طلا را خدا کنند
 
می‌خواستند ماه رُخت را نظر کنند
تیری به زه نشانده و شقّ‌القمر کنند
 
می‌خواستند قاضی‌مان اَشعری شود
یعنی همان حکایت انگشتری شود!
 
داغ عطش كه بر دل زهرا برات شد
اشکش چکید و خون جگر آن شب فرات شد
 
زهرا دریغ کرد ز لب هات آب را
او شرح داده بود برایت سراب را
 
او دل نداشت تا به عطش سَر کنی حسین
وقتش رسیده بود که لب تَر کنی حسین
 
لب ترکنی که قافله سالار عاشقی
لب تر کنی حسین که قرآن ناطقی
 
محکم‌تر از صلابت آهن کلام تو
نوحه بس است، فلسفه دارد قیام تو
 
شیپورها به عشق تو اقرار کرده‌اند
این قوم جعل نام تو بسیار کرده‌اند
 
از نهضت تو تشنگی ات را شنیده‌ایم
جز دسته های سینه زنی ما چه دیده‌ایم؟

در ظلمت آمدی و جهان روشن از تو شد
معروف دین به ‌امر خدا ایمن از تو شد
 
«ترسم که اشک در غم ما پرده در شود »
دنیا به خون شب زده‌گان تشنه‌تر شود
 
سرخی ربّنای تو سنگِ بنای عشق
پیچید در قبای تو عطر بقای عشق
 
تا بیرق حماسه به دستت سپرده شد
دیدیم سر سپرده‌گی ات را برای عشق
 
با یا علی‌ست عشق که آغاز می‌شود
گفتیم یا حسین برای بقای عشق
 
بی شک همای رحمت هر آیتی علی ست
میراث دار آل علی شد همای عشق

شمشیر را برای تو از رو نبسته‌اند
شمشیر های کوفه پر از ادعای عشق
 
لب را نمی‌گشایی و بیعت نمی‌کنی
افتاده بر لبان تو کار خدای عشق
 
عشق از جنون گذشت؛ اگر پا به پای تو
هفتاد و یک کبوتر؛ اگر پا به پای عشق
 
یک قطره در رکاب تو چون نیل می‌شود
هفتاد و یک کبوتر ابابیل می‌شود
 
شش روز شد... خدا نفسی تازه کرد و دید
کون و مکان بدون تو تعطیل می‌شود
 
عشق تو را خدا ششمین اَصل خواند و گفت
دین با وجود عشق تو تکمیل می‌شود
 
تا آخرالزّمان به لبت آب تشنه است
تا آخرالزّمان ز تو تجلیل می‌شود
 
گلدسته‌ها همیشه تو را راست گفته‌اند
با هر اَذان قیام تو ترتیل می‌شود
 
دیگر چگونه از تو بگویم که ماه نیز
در وسعت طلوع تو قابیل می‌شود
 
من با تواَم طلوع تو در شعر دیدنی‌ست
در وسعت طلوع تو "شاعر شنیدنی‌ست"[6]



[1]با علم به ضرورت وزن
[2]لسان الغيب حافظ شيرازي
[3]منظور سجده ي زيارت عاشورا مي باشد.
[4]لسان الغيب حافظ شيرازي
[5]لسان الغيب حافظ شيرازي
[6]«شاعر شنيدني ست»محمد علي بهمني

پونه نيكوي

 

 

موضوعات :  عاشورایی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/26 در ساعت : 11:20:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  1472


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1392/8/26 در ساعت : 13:41:54
درود بانو
نویسا بمانید
پونه نیکوی
1392/8/27 در ساعت : 8:24:20
سلام
ممنون براي حضور پر رنگ تان بانو
شکیبا غفاریان
1392/8/26 در ساعت : 11:37:50
درودها
قلم پر توان و زیبا نویست هماره نویسا باد


پونه نیکوی
1392/8/27 در ساعت : 8:23:43
سلام
سپاسگزارم بانو
عبدالله عمیدی
1392/8/27 در ساعت : 23:31:43
سلام
چیزی برای گفتن ندارم جز این بیت از شعر آن شاعر گرامی
با یا علی‌ست عشق که آغاز می‌شود
گفتیم یا حسین برای بقای عشق

مهمان سفره ی محبتش بشید انشاالله
پونه نیکوی
1392/8/29 در ساعت : 11:34:43
سلام
ممنون پاينده باشيد
عباس خوش عمل کاشانی
1392/8/26 در ساعت : 16:11:40
درود بر شما.اصل عبارت «شاعر شنیدنی است» از استادشهریار است:
به دیدارم چه می آیی که شاعر
شنیدن دارد و دیدن ندارد......
پونه نیکوی
1392/8/27 در ساعت : 8:25:15
سلام
از رأي و تذكر شما ممنونم
صمد ذیفر
1392/8/28 در ساعت : 17:9:38
سلام .
بانو نکوی گرامی.
درود بر روح قدردانتان . و درود بر استاد حسینجانی عزیز. .قلم شیوای تان به دل نشست .ممنونم و توفقیات روز افزونتان را از خداوند متعال مسالت میدارم.
پونه نیکوی
1392/8/29 در ساعت : 11:36:10
سلام
سپاس گزارم. پاينده باشيد شاعر
علی گیاهی
1392/8/26 در ساعت : 18:39:19
درود برشما و دستمریزاد ///
پونه نیکوی
1392/8/27 در ساعت : 8:25:41
سلام ممنون پاينده باشيد.
بازدید امروز : 17,983 | بازدید دیروز : 31,480 | بازدید کل : 123,182,294
logo-samandehi