سلام و آفرین بر نظرگاه شعرتان همواره عاشورایی باشید یا علی(ع)

والله نمي دانم ! مي خواهم بگذارم به حساب عاشقي و بي دلي شاعر اهل بيت و خصوصن شاعر عاشورايي اما نمي توانم . وقتي مقايسه مي كنم اين كار را با غزل هاي مستحكم « آرش پورعليزاده» دوست بزرگوارم كه پيش از اين از او خوانده ام ، نمي توانم چيزي نگويم .
بيت اول به جاي حسن مطلع ، با آن مقايسه ي مع الفارغ كلاغ و كفتر فاجعه اي هولناك است ! كجاي تاريخ فرهنگ يا حتي ادبيات ما اين قدر كفتر را ذليل و ضد قهرمان ديده است كه براي تخفيف كلاغ مي گوييم از كفتر كمتري ؟ اصلا كلاغ در اين بيت چه نقشي دارد ؟ تا كي بايد در شعرهاي مان شاهد شخصيت منفي براي اين پرنده ي بدبخت بي گناه باشيم ؟ كليشه پردازي تا كي ؟!
اگر مخاطب غزل شمر است پس در بيت دوم چگونه او را تماشاگر خوانده ايم ؟ او واقعن فقط تماشاگر بود ؟!
در بيت سوم در مصراع اول طرف حرف شاعر "دل" بدبخت اوست اما بلافاصله در مصراع دوم روي سخن شاعر به سمت شمر برمي گردد ! نكند دل شاعر همان شمر است يا شمر همان دل شاعر ؟!
در بيت چهارم منظور از ديو كيست ؟ ضعف تاليف اين بيت ايهام نامطلوبي را ايجاد مي كند . يك طرف اين ايهام اين است كه انگار قرآن روي نيزه چيز ترسناكي ست چنان چه ديو را مي ترساند .
و در بيت آخر كه بايد حسن مطلع باشد بكار بردن لفظ محاوره اي « اين وري ها » اصلن خوش ننشسته و تغيير سبك زباني بدون تمهيدات لازم ، مضمون خوب بيت را هم ضايع ساخته است .
و ... و ديگر اين كه شرمنده ي دوست و برادر گرامي ام جناب « پورعليزاده » هستم از اين صراحت و عرياني نقد . مرا مي بخشند انشاالله

اجرتان با آقا امام حسین پاینده باشید جناب پورعلیزاده یا حق

سلام برادر
به نظر من جای قافیه های دیگری در این غزل خالی است بسیار عالی بود ..مانا باشی

سلام جناب پورعلیزاده
بسیار زیبا
قبول باشه

سلام آرش خان عزيز قبول باشه برادر التماس دعا

درود فراوان قبول باشه انشالله التماس دعا

ظاهرا مشکلی در سیستم پاسخ نظر وجود دارد:
استاد شکارسری
اختیار دارید استاد همیشه استفاده می کنیم از محضر شما. بنده نوازی فرمودید. فقط یکی دو تا توضیح عرض می کنم.: شمر مخاطب ما نیست. مخاطب همان طور که خودتان فرمودید دل راوی است که مثل شمر شده. در مورد بیت دیو هم ارجاع می دهم به بیت حافظ که "دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند" و البته این قرآن در واقع سر مبارک آقا اباعبدالله است که بر نیزه هاست ... خوشحالم که این شعر حداقل همین قدر ارزشش را داشت که حضرتعالی قلمی اش بکنید. سپاس فراوان

سلام بر آرش عزیز
وقتی شعر را خواندم به جرأت تمام حرف های جناب شکارسری (بجز نکته ای که در باب دیو گفته شد) برای من تداعی شد. موفق باشید

سلام و درود و احترام جناب پورعلیزاده ارجمند
تو را اینجا چکار .... احسنت ها قلمتان جاودان احساستان در امان باد

سلام آقای پورعلیزاده
احسنت به نگاه متفاوتتان التماس دعا

یاعلی ع مدد ....بسیار خواندنی بود