آقـــــا ســـــــــــلام آقا قربان روی ماهت
	قربــــــان چشم های روشن تراز بلورت
	والشـــــــمس والضحایی آیینه ی خدایی 
	خــورشید می نشینــــد خاموش در حضورت
	  ()
	عباس و عون و جعفر حر و حبییب و اکبر 
	 یک دشت سرو رعنا یک دشت لاله با توست
	هفتاد و دو پیــاله لب تشنه اند و سرمست
	 خمخانه ی شهـــــادت شور پیاله با توست
	  ()
	ازدستهای عباس افتاد مشک و مانده است
	برشانه ی سترگت بار گران عباس
	عباس آبــــــــروی لب تشنـگی ست عباس
	لب تشنگان عالــــــــم لب تشنگان عباس
	  ()
	دجله ز غصه دق کرد چشم فرات خشکید 
	آتـش گرفت صحرا دریا به خاک افتاد
	ازروی اسب وقتی افتــــــــاد جسم پاکت 
	پیش قـــــــد رشیدت دنیا به خاک افتاد
	
	 
 
    
    
       تاریخ ارسال  :  
1392/8/21   در ساعت   :    2:34:29
      |  تعداد مشاهده این شعر : 
    
1018
    
    
   
   
        متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.