فصل گل انار به پایان رسیده است
حس می کنم بهار به پایان رسیده است
حالا که شهر کم شده از حرفهای ما
این روزها قرار به پایان رسیده است
هرچه که بود -شادی و غم ،خوب یا که بد-
دنیا در این مدار به پایان رسیده است
یک شاخه گل برای کسی که نداشتم
وقتی سر مزار به پایان رسیده است
می ترسم از گذشته ی تلخی که داشتم
با زندگی، قمار به پایان رسیده است
حس می کنم تمامی این سالها فقط-
با تو درون غار به پایان رسیده است
نه! هیچ کس برای تو دستی تکان نداد
شاید که این قطار به پایان رسیده است
یا مثل بادبادکی آماده ی سفر
با سیم خاردار به پایان رسیده است
*
حالا بپرس از خودت ای روح ناگزیر
این مرد چندبار به پایان رسیده است
حسن پاکزاد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/2 در ساعت : 13:10:2
| تعداد مشاهده این شعر :
1496
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.