سلام.شعرتان بسیارزیباست.سربلندباشید.
پونه نیکوی
1392/8/14 در ساعت : 12:58:0
سلام
سپاس گزارم پاينده باشيد
|
|
سلام و درود بر شعر پرشورتان
"آتش بیار معرکه يک جرعه آب شد
وقتی فرات بوسه به دستان ماه زد
بازوی او به فاتح خیبر شبيه بود-
مردی که حرف های دلش را به چاه زد"
قبول باشد انشاءالله
یا علی(ع)
پونه نیکوی
1392/8/14 در ساعت : 17:53:38
سلام بانو سپاس گزارم
|
|
بسیار زیبا بود خانم نیکوی همیشه شاعر بمانید
پونه نیکوی
1392/8/14 در ساعت : 22:13:37
درود بر شما
سپاس گزارم
|
|
بسیار عالی ، با مضامین نو و نگاهی تازه پایدار باشید بانو
پونه نیکوی
1392/8/14 در ساعت : 22:14:58
سلام
ممنون پاینده باشید امیدوارم خدا بپذیرد
|
|
سلام خیلی عالی دفترشعر شما از اونهایی هست که سعی میکنم همه شعرهایش را بخوانم موفق باشید دوست خوبم
پونه نیکوی
1392/8/14 در ساعت : 11:37:33
درود بر شما
نظر لطف شماست، انشالله اين نام شاعر كه روي ماست به حق باشد. به شما هم براي تلاشي كه به منظور ارايه خدمات داريد دست مريزاد مي گويم. پاينده و سرافراز باشيد.
|
|
باران وحی از لب خورشید انتظار بر نیزههای بی رگ دشمن چکیده بود آه از نهاد سم ستوران بلند شد آهنگر، آه در دل آهن دمیده بود درودتان
پونه نیکوی
1392/8/14 در ساعت : 17:53:4
درود بر شما
سپاس گزارم برای حضورتان
|
|
گل زخمهای حنجره اش را سلام داد
خود را کشید و خون خدا از لبش چکید
خونتاج خنجر و لبهي تیز آخته
میشد زلال اشک خدا را به چشم دید
درود بر شما
عالی بود
پونه نیکوی
1392/8/14 در ساعت : 17:54:50
درود بر شما سپاس گزارم جناب اقای صالحی
|
|
درود بانوی شعر سروده ات بسیار بر دل نشست نویسا بمانید
پونه نیکوی
1392/8/14 در ساعت : 17:56:10
سلام
نظر لطف شماست بانو ممنون که امدید و خواندید
|
|
درود بر شما و اندیشه نابتان /پیروز باشید...
پونه نیکوی
1392/8/15 در ساعت : 22:37:47
سلام
بسیار ممنون برای حضورتان
پاینده باشید
|
|
سلام درود بر دل و جان زلال و عاشورایی شما شاعر گرامی
پونه نیکوی
1392/8/17 در ساعت : 12:17:45
سلام
سپاس گزارم پاینده باشید
|
|
باسلام. زیباوهنرمندانه سروده اید.لحظه هایتان عاشورایی ترباد.
|